مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۵۷۰

۱

آن عشرت نو که برگرفتیم

پا دار که ما ز سر گرفتیم

۲

آن دلبر خوب باخبر را

مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم

۳

هر لحظه ز حسن یوسف خود

صد مصر پر از شکر گرفتیم

۴

در خانه حسن بود ماهی

رفتیمش و بام و در گرفتیم

۵

آن آب حیات سرمدی را

چون آب در این جگر گرفتیم

۶

چون گوشه تاج او بدیدیم

مستانه‌اش از کمر گرفتیم

۷

هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست

از بهر تو جانور گرفتیم

۸

هر جانوری که آن ندارد

او را علف سقر گرفتیم

۹

هر کس گهری گرفت از کان

از کان همه سیمبر گرفتیم

۱۰

از تابش نور آفتابی

چون ماه جمال و فر گرفتیم

۱۱

شمس تبریز چون سفر کرد

چون ماه از آن سفر گرفتیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 816
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 587
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۹/۲۵ - ۱۲:۳۴:۰۵
هر نقش که بی‌وی است، مرده‌ست...
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۲/۱۳ - ۲۰:۵۲:۵۲
هر لحظه ز حسن یوسف خود - صد مصر پر از شکر گرفتیم  در خانه حسن بود ماهی - رفتیمش و بام و در گرفتیم  آن آب حیات سرمدی را - چون آب در این جگر گرفتیم  *** [سید حسین نصر] هر لحظه از زمان دروازه‌ای است به‌سوی ابدیت و لحظه، حال، اکنون به خود «سرمد» تعلق دارد [یزدانپناه عسکری] وقت است که همان حال و حالت و کیفیت ادراک هست. _____ معرفت و امر قدسی، سید حسین نصر، ترجمه فرزاد حاجی میرزائی - نشر و پژوهش فرزان روز 1383- ص 187
user_image
مسافر
۱۴۰۲/۰۴/۲۰ - ۰۱:۳۹:۲۱
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 961 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید: parvizshahbazi aparat