مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۶۱

۱

چو فرستاد عنایت به زمین مشعله‌ها را

که بدر پرده تن را و ببین مشعله‌ها را

۲

تو چرا منکر نوری مگر از اصل تو کوری

وگر از اصل تو دوری چه از این مشعله‌ها را

۳

خردا چند به هوشی خردا چند بپوشی

تو عزبخانه مه را تو چنین مشعله‌ها را

۴

بنگر رزم جهان را بنگر لشکر جان را

که به مردی بگشادند کمین مشعله‌ها را

۵

تو اگر خواب درآیی ور از این باب درآیی

تو بدانی و ببینی به یقین مشعله‌ها را

۶

تو صلاح دل و دین را چو بدان چشم ببینی

به خدا روح امینی و امین مشعله‌ها را

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 137
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 99
عندلیب :

نظرات

user_image
عباس جنت
۱۴۰۲/۱۲/۰۴ - ۱۱:۴۱:۲۶
"چو فرستاد عنایت به زمین مشعله‌ها را" منظور از مشعله‌ها پیامبران الهی است که هروقت آمدند مردم زمان  بشدت منکر آنها شدند آنها را به آتش انداختند به صلیب کشیدند آواره کردند. "تو چرا منکر نوری مگر از اصل تو کوری وگر از اصل تو دوری چه از این مشعله‌ها را" به فرموده قرآن مجید وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿۵﴾ و هر امتی آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگیرند و به [وسیله] باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند پس آنان را فرو گرفتم آیا چگونه بود کیفر من (۵) پرده‌هایی‌ که مانع دیدار تو میشود را پاره کن "که بدر پرده تن را و ببین مشعله‌ها را"