مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۶۱۰

۱

منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم

که بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارم

۲

دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم

گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم

۳

به تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمان

به تو دل گفت که ای جان چو تو دلدار ندارم

۴

چو توی چشم و زبانم دو نبینم دو نخوانم

جز یک جان که توی آن به کس اقرار ندارم

۵

چو من از شهد تو نوشم ز چه رو سرکه فروشم

جهت رزق چه کوشم نه که ادرار ندارم

۶

ز شکربوره سلطان نه ز مهمانی شیطان

بخورم سیر بر این خوان سر ناهار ندارم

۷

نخورم غم نخورم غم ز ریاضت نزنم دم

رخ چون زر بنگر گر زر بسیار ندارم

۸

نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین

به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم

۹

پی هر خایف و ایمن کنمی شرح ولیکن

ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم

۱۰

تو که بی‌داغ جنونی خبری گوی که چونی

که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم

۱۱

چو ز تبریز برآمد مه شمس الحق و دینم

سر این ماه شبستان سپهدار ندارم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 838
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 600
عندلیب :

نظرات

user_image
ژوزف
۱۳۹۲/۰۴/۱۶ - ۱۳:۲۰:۱۲
با نو پریسا آوازی بر این شعر در آلبوم گل بهشت 1 اجرا کرده اند.سپاس
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۶ - ۱۵:۴۱:۳۶
ادرار یعنی ماهیانه تحصیلی و یا پولی که گذر ان زندگی با ان توان کرد ، برابر allowance .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۶ - ۱۵:۴۳:۴۲
ایمن به عربی به انگلیسی راه برده است به فارسی ایمن اسوده است ، زینهار هم یکی از معانیش است
user_image
Polestar
۱۳۹۹/۱۲/۱۶ - ۰۵:۲۹:۵۱
بیت سوم به نظر می‌رسه اینجوریه: به تو آورده‌ام ایمان
user_image
حسن bono۱۳۶۳h@gmail.com
۱۴۰۱/۰۱/۰۱ - ۰۷:۰۱:۵۳
سلام وقت بخیر و شادی معنی کامل این غزل رو میخواستم