مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۶۲۱

۱

چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم

نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم

۲

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی

پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

۳

به قدم چو آفتابم به خرابه‌ها بتابم

بگریزم از عمارت سخن خراب گویم

۴

به سر درخت مانم که ز اصل دور گشتم

به میانه قشورم همه از لباب گویم

۵

من اگر چه سیب شیبم ز درخت بس بلندم

من اگر خراب و مستم سخن صواب گویم

۶

چو دلم ز خاک کویش بکشیده است بویش

خجلم ز خاک کویش که حدیث آب گویم

۷

بگشا نقاب از رخ که رخ تو است فرخ

تو روا مبین که با تو ز پس نقاب گویم

۸

چو دلت چو سنگ باشد پر از آتشم چو آهن

تو چو لطف شیشه گیری قدح و شراب گویم

۹

ز جبین زعفرانی کر و فر لاله گویم

به دو چشم ناودانی صفت سحاب گویم

۱۰

چو ز آفتاب زادم به خدا که کیقبادم

نه به شب طلوع سازم نه ز ماهتاب گویم

۱۱

اگرم حسود پرسد دل من ز شکر ترسد

به شکایت اندرآیم غم اضطراب گویم

۱۲

بر رافضی چگونه ز بنی قحافه لافم

بر خارجی چگونه غم بوتراب گویم

۱۳

چو رباب از او بنالد چو کمانچه رو درافتم

چو خطیب خطبه خواند من از آن خطاب گویم

۱۴

به زبان خموش کردم که دل کباب دارم

دل تو بسوزد ار من ز دل کباب گویم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 843
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 604
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
محسن لیله‌کوهی :
عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
آرمان
۱۳۹۱/۰۳/۰۱ - ۱۴:۴۱:۴۲
به زبان خموش کردم، که دل کباب دارم*دل تو بسوزد ار من ز دل کباب گویمبه نظرم در مصرع اول "گردم" بهتر باشه
user_image
کامران کمیلی پور
۱۳۹۱/۱۲/۱۸ - ۱۴:۰۳:۱۸
در مصرع دوم بیت دوم کلمه پنهان با کلمات جایگزین شود. (مطابق با قرائت صوتی دکتر سروش در مجموعه
user_image
کامران کمیلی پور
۱۳۹۱/۱۲/۱۸ - ۱۴:۰۵:۴۰
در حاشیه قبل کلمات درج نشدند نمی دانم چرا؟به جای پنهان باید گفته شود: به نهان
user_image
محمد روستایی
۱۳۹۲/۰۷/۱۵ - ۰۱:۴۶:۵۲
سلامبنده هم با آقا کامران موافق هستم به جای "پنهان" باید نوشته شود "به نهان"با تشکر.
user_image
فرشاد عربی
۱۳۹۴/۰۴/۲۳ - ۱۱:۳۵:۲۴
در بیت 12 بنی قحافه درست است که منظور ابوبکر است
user_image
ادب دوست
۱۳۹۴/۰۴/۲۳ - ۱۳:۲۷:۵۱
پنهان از کسی پرسیدن ؟؟؟به نهان از کسی پرسیدن، چون با او به خلوت نشستم خواهم پرسید و به شما
پاسخ خواهم داد . پنهان ازاو از که می پرسد؟؟
user_image
جواد
۱۳۹۵/۰۱/۰۵ - ۱۱:۱۰:۰۷
بنی قحانه غلطه درستش بنی قحافه هست
پاسخ: با تشکر، «قحانه» با «قحافه» جایگزین شد.
user_image
دکتر مهدی زهره وندی
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۰۱:۱۵:۵۳
سلام نازنینانم. برای اون توضیحات دوستان واژه ی " پنهان" در مصرع ( پاره) چهارم ، درست همان " پنهان " هست ولی با گویش و بر وزن " به نهان" باید خوانده شود. به اینصورت Pe nahaan در جواب نازنینم جناب یا بانو ادب دوست ، اون واژه ی " پنهان" در اینجا ، کامل یک اختصار جمله ای رو با خود داره ( پنهان از شما باشد ) و حتی بصورت قید حالت " پنهانی" را در خودش مضمر دارد ، فلذا بر اساس نسخه لیدن ، " پنهان" درست هست ولی با همان وزن ( سنگینا ) که عرض کردم. در حین خواندن دکتر سروش هم اگر دقت شود ، " پ" _ نهان بیشتر بگوش می رسد. سپاسگزارم
user_image
ادب دوست
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۲۰:۰۴:۳۹
جناب دکتر زهره وندی عزیز، آیا در بنهان ( پنهانی، نهانی ) ایراد واشکال مانایی ، دستوری یا زبانی موجود است که آقای سروش باید" په- نهان " بخوانند؟؟نادرست خواندن واژه برای بر طرف کردن مشکل وزن؟؟ با پوزش
user_image
نادر
۱۳۹۵/۰۹/۰۶ - ۲۲:۰۰:۳۷
شمس نموده تابشی، بر رخِ ماهِ مولوی ...
user_image
مجید
۱۳۹۶/۰۱/۱۱ - ۰۹:۲۱:۳۲
در بیت دوم به نهان درست است
user_image
ایلیاد
۱۳۹۶/۱۰/۰۳ - ۰۶:۱۳:۴۸
سلام«پنهان» درسته چون در اینجا پنهان بع معنی راز و سر هست که میفرماید: راز را از او میپرسم.. اما نهان بیشتر به معنی غیب است و در سوره تکویر یکی از نامهای شیطان نیز میباشد
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۲:۰۱:۲۷
خسته نباشید و با سپاس میتونید من رو توی معنی بیت 10 (چو ز افتاب زادم...) کمک کنید و ایا بیت ششم از لحاظ معنایی به بیت 5 مربوطه؟
user_image
کاف دال
۱۳۹۷/۱۲/۲۱ - ۱۲:۲۴:۱۶
دوست عزیز آقای علی،معنی بیت 10 را میبایستی در حکمت «اشراق» که مولانا خود متعلق به آن بود جست. حکمت اشراق را نظریه این بود که: «هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود می‌آید نور است، لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پاره‌ای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف می‌تابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران می‌تابد، همانگونه که نورهای دیگران به او می‌تابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده می‌شود انسان فیاض است و می‌تواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.»چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویمنه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویمچو رسول آفتابم به طریق ترجمانیپنهان از او بپرسم به شما جواب گویمبه قدم چو آفتابم به خرابه‌ها بتابمبگریزم از عمارت سخن خراب گویمچو ز آفتاب زادم به خدا که کیقبادمنه به شب طلوع سازم نه ز ماهتاب گویم
user_image
دکتر روشن
۱۳۹۸/۰۹/۱۰ - ۰۶:۳۳:۵۷
سلام بر شما. ادب دوستان.با توجه به صورت نوشتاری برخی کلمات در اشعار مولانا به نظر میرسد جناب ایشان با آهنگ شرقی ( چیزی شبیه آهنگ زبان افغانی امروزی) سخن می گفته است و تلفظ گفتاری ایشان در اشعارش نیز منعکس شده است. بنا بر این هم به ضرورت وزن شعری هم احتمالآ با توجه به نکته پیش گفته Pe nahaan درست است.
user_image
کاف دال
۱۳۹۹/۰۶/۱۰ - ۰۰:۱۵:۳۵
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانیبه نهان از او بپرسم به شما جواب گویم«فارابی در این رابطه می‌گوید: کسی که به مرتبهٔ اعلای روحانی و معنوی می‌رسد می‌تواند میان روح خویش و عقل فعال رابطه ایجاد کند. یعنی بی واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعال از علت اولی فیض می‌گیرد. پس چنین کسی به واسطهٔ عقل فعال از مبدأ اولی فیض خواهد گرفت»
user_image
عمار
۱۳۹۹/۱۲/۳۰ - ۱۶:۵۷:۳۹
استاد مروجی سبزواری سه بیت اول رو به زیبائی شرح کرده، هر کی اهلش یاعلی، سال 1400مبارک همه شعر دوستان اهل دل