مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۶۷۷

۱

یک دمی خوش چو گلستان کندم

یک دمی همچو زمستان کندم

۲

یک دمم فاضل و استاد کند

یک دمی طفل دبستان کندم

۳

یک دمی سنگ زند بشکندم

یک دمی شاه درستان کندم

۴

یک دمم چشمه خورشید کند

یک دمی جمله شبستان کندم

۵

دامنش را بگرفتم به دو دست

تا ببینم که چه دستان کندم

۶

دردی درد خوشش را قدحم

گرچه او ساقی مستان کندم

۷

زان ستانم شکر او شب و روز

تا لقب هم شکرستان کندم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 897
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 624
عندلیب :

نظرات

user_image
یکی (ودیگر هیچ)
۱۳۹۷/۰۹/۰۸ - ۰۲:۲۳:۲۹
مقام فنا و بی خودی (یعنی اختیار تام در دست اوست و منی در میان نیست.)