
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۶۸۲
۱
من اگر پرغم اگر خندانم
عاشق دولت آن سلطانم
۲
هوس عشق ملک تاج من است
اگرم تاج دهی نستانم
۳
رنگ شاخ گل او برگ من است
زانک من بلبل آن بستانم
۴
جز که بر خاک درش ننشینم
جز که در جان و دلش ننشانم
۵
روز و شب غرقه شیر و شکرم
در گل و یاسمن و ریحانم
۶
گر خراب است جهان گر معمور
من خراب ویم این می دانم
۷
نظری هست ملک را بر من
گرچه با خاک زمین یک سانم
۸
زر با خاک درآمیختهام
باش در کوره روم در کانم
تصاویر و صوت


نظرات