
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۶۸۳
۱
من که حیران ز ملاقات توام
چون خیالی ز خیالات توام
۲
به مراعات کنی دلجویی
اه که بیدل ز مراعات توام
۳
ذات من نقش صفات خوش توست
من مگر خود صفت ذات توام
۴
گر کرامات ببخشد کرمت
مو به مو لطف و کرامات توام
۵
نقش و اندیشه من از دم توست
گویی الفاظ و عبارات توام
۶
گاه شه بودم و گاهت بنده
این زمان هر دو نیم مات توام
۷
دل زجاج آمد و نورت مصباح
من بیدل شده مشکات توام
۸
ای مهندس که تو را لوحم و خاک
چون رقم محو تو و اثبات توام
۹
چه کنم ذکر که من ذکر توام
چه کنم رای که رایات توام
۱۰
سنریهم شد و فی انفسهم
هم توام خوان که ز آیات توام
تصاویر و صوت


نظرات
ناشناس
ناشناس
ابراهیم
نادر..
بهار
لولی وش
محمدامین
Ouchen
همایون