مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۷۲۰

۱

بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم

زان سوی گردون عشق چرخ زنان آمدیم

۲

بر سر میدان عشق چونک یکی گو شدیم

گه به کران تاختیم گه به میان آمدیم

۳

عشق نیاز آورد گر تو چنانی رواست

ما چو از آن سوتریم ما نه چنان آمدیم

۴

خواجه مجلس توی مجلسیان حاضرند

آب چو آتش بیار ما نه بنان آمدیم

۵

شکر که ناداشت وار از سبب زخم تو

چون که به جان آمدیم زود به جان آمدیم

۶

شمس حق این عشق تو تشنه خون من است

تیغ و کفن در بغل بهر همان آمدیم

۷

جز نمکت نشکند شورش تبریز را

فخر زمین در غمت شور زمان آمدیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 921
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 638
عندلیب :

نظرات

user_image
رضا شاهی
۱۴۰۱/۰۴/۱۳ - ۱۷:۳۵:۲۶
دو بیت اول این غزل من را به یاد ریز ذرات و حرکات گردشی و چرخشی آن‌ها می‌اندازد. با این دید بخواانیدنظرتان را بنویسید برایم.   (می‌دانم که در شعر منظور حرکات رقص سماع هست)