مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۷۲۱

۱

خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم

آب حیات توایم گرچه به شکل آتشیم

۲

تو جو کبوتربچه زاده این لانه‌ای

گر تو نیایی به خود مات از این سو کشیم

۳

حاضر ما شو که ما حاضر آن شاهدیم

مست می اش می شویم باده از او می چشیم

۴

تیزروان همچو سیل گرچه چو که ساکنیم

نعره زنان همچو رعد گرچه چنین خامشیم

۵

جان چو دریا تو راست بر کف خود نه بیا

گرچه که ما همچو چرخ بی‌گنهی می کشیم

۶

زان سوی این پنج حس نوبت ما پنج کن

کان سوی این شش جهت خسرو این هر ششیم

۷

در پی سرنای عشق تیزدم و دلنواز

کز رگ جان همچو چنگ بهر تو در نالشیم

۸

صحت دعوی عشق مسند و بالش مجو

ما نه چو رنجورکان عاشق آن بالشیم

۹

نور فلک شمس دین مفخر تبریز ما

از رخ آن آفتاب چرخ درون مه وشیم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 921
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 639
عندلیب :

نظرات