مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۷۲۵

۱

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم

در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم

۲

وگر به خشم روی صدهزار سال ز من

به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم

۳

نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی

که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم

۴

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی

مرو به خشک که دریای با صَفات منم

۵

نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو

بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

۶

نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند

که آتش و تبش و گرمی هوات منم

۷

نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم

۸

نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت

نظام گیرد و خلّاق بی‌جهات منم

۹

اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست

وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 924
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 640
محمدرضا جراح زاده :
فاطمه زندی :
نسرین دورقی :
عندلیب :
محمدرضاکاکائی :
افسر آریا :

نظرات

user_image
س. ص.
۱۳۸۷/۰۲/۲۴ - ۲۳:۴۴:۵۶
نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مروبیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منمبا تشکر.
پاسخ: با تشکر از شما، بیت جا افتاده به آخر غزل اضافه شد، اگر از دوستان کسی به نسخه‌ی کاغذی دیوان شمس دسترسی دارد، ما را از موقعیت درست بیت مذکور آگاه کند.
user_image
علی ا
۱۳۸۸/۰۲/۰۶ - ۱۰:۳۲:۱۴
سلام1. بیت جا افتاده، یعنی نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو ...، می‌نشیند جای بیت 5. یعنی بعد از بیت نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی و قبل از بیت نگفتمت که تورا "ره‌زنند" و سرد کنند (2. رهزنند -> ره‌زنند)3. بیت آخر، اگر چراغ دلی ...، هر دو " دانک" -> دان‌که.کلیات شمس تبریزی، دکتر توفیق ه سبحانی.
پاسخ: با تشکر از زحمت شما، مطابق تحقیق و فرموده تصحیح شد.
user_image
سعید سلامات
۱۳۹۰/۱۱/۲۷ - ۱۹:۲۳:۰۰
بیا که قوت پرواز و پرّ و پات منم...
user_image
masood
۱۳۹۱/۰۳/۲۲ - ۰۷:۳۳:۰۷
سپاسی فراوان عالیه
user_image
وفا
۱۳۹۳/۰۸/۱۱ - ۱۷:۱۶:۲۸
ترجمه این غزل به همراهی موسیقی و تصویر در این لینکپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
اباذر
۱۳۹۵/۰۲/۱۵ - ۱۲:۲۶:۱۱
فکر نمیکردم یکی از استثنائی ترین اشک های زندگیم رو در حال خواندن یک شعر بریزم. سپاااااااس . لحظات شیرینی رقم خورد
user_image
محمد
۱۳۹۵/۰۶/۱۶ - ۲۱:۰۵:۱۶
با سلام الحق که یکی از شاه غزل های شمس همین است و البته که غزل نقشه راه است نه صرفا یک شعر.اباذر جان اگر اشکی جاری شد بدان و بدانم که از او ییم و آشنا اوست ،دنبال دلیل اشکت برو با این نشانی : آقام گفت :الهی کاری کن که از ارزشمندترین دارایی هایم ،جانم کمترین چیزی باشد که میگیری.یا علی
user_image
عادل نصیری
۱۳۹۵/۰۷/۱۲ - ۱۰:۳۳:۳۸
یکی از زیباترین اشعار مولانا که از زبان خداوند گفته شده است.یا حق
user_image
میترا
۱۳۹۵/۰۸/۲۱ - ۰۷:۴۵:۴۹
برتو مبارک باد آن اشکها که طراوت و طهارت لوح است - من هم این تجربه را با غزل های مولانا داشته ام - گویی که ندایی از آسمان است فقط خطاب به تو که سرگشتهای و زخم خورده و وامانده ای از آنکه و انچه که تو او را جان خود انگاشته ای و به گزاف راهی دارز رفته و تهی دست بازگشته ای ....
user_image
وفایی
۱۳۹۵/۱۱/۲۰ - ۱۸:۳۸:۴۰
آقای اباذر شما نه سرگشته هستید نه وامانده !! و نه به گزاف راهی دراز رفته و تهی دست باز گشته... شما دارای روحی سلیم هستید که اتصال و یگانگی اش با خداوند را فراموش نکرده شما راه حقیقت را می شناسید و نه وا مانده بلکه جانی پویا دارید . شما در راه گزاف و باطل نیستید و دست شما نه تهی بلکه شاخه معرفتیست .بعضی افراد حتی وقتی می خواهند از شخصی تعریف کنند مکررا او را تحقیر می کنند ! به یقین ایشان عزت نفس بسیار پایینی دارند .
user_image
رضا
۱۳۹۵/۱۲/۲۸ - ۰۰:۵۵:۵۰
میترا جان اگر وفایی در برخورد با نوشته شما کمی کم وفایی کرده ، ونجور مشو چرا که در مقابل اون کسی که شما از وامانده گی و حقارت دم میزنی ، همه ما ناچیز و حقیریم و گرنه: کیست کو مانده ، کیست کو خسته است؟
user_image
رسا
۱۳۹۶/۰۴/۱۷ - ۱۵:۳۹:۴۴
در مصرع دوم بیت ششم، واژه تپش درست است نه تبش.ضمنا در مصرع دوم بیت هفتم، باید جدا نوشته شود تا باعث تلفظ غلط نشود. چون بعد از "سر" کسره وجود دارد.باتشکر
user_image
رسا
۱۳۹۶/۰۴/۱۷ - ۱۵:۴۲:۲۴
در مصرع دوم بیت ششم، واژه تپش درست است نه تبش.ضمنا در مصرع دوم بیت هفتم، "سرِ چشمه" باید جدا نوشته شود تا باعث تلفظ غلط نشود. چون بعد از “سر” کسره وجود دارد.
user_image
جواد
۱۳۹۶/۱۰/۲۹ - ۲۳:۲۵:۴۳
با سلام و احترام و ادب خدمت همه عزیزان. به راستی قدر این حالات خوش و ناب عرفانی و نفحات رحمانی را باید دانست و شکرگزار خداوند کریم بود. چگونه است که کسانی در تعامل با اینگونه متون و از همه والاتر قرآن کریم که نامه و سخن محبوب و معبود حقیقی است با بندگان ضعیف خود، اینگونه حالات خوش و ملکوتی را می‌چشند و برخی چون نگارنده از این غذاهای ناب روحانی محروم هستیم؟! ظاهرا رمز مطلب در این این نکته قابل تآمل است که به عمل کار برآید به سخن‌دانی یا سخن‌رانی نیست. خداوند به توفیق خود ما را به عمل صالح و خالص و پاک موفق فرماید تا قابلیت اینگونه تعاملات لطیف را مستمرا داشته باشیم. چنین باد
user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۱/۱۳ - ۱۸:۰۱:۴۵
شیوه و راه و تفکری که جلال دین تجربه کرده است شاید به نظر شخصی‌ و سلیقه‌ای بیاید ولی بسیار ژرف و انسانی‌ وفلسفی است و نشانه آن توجه فلاسفه و ادیبان بزرگ غربی مانند نیچه و گوته و هایدگر و هانری کربن و انگلس و دیگران به افکار و ادبیاتی است که مشرب جلال دینی دارد فلسفه غرب بعد از هگل که اوج ایده آلیسم در غرب است راه خود را در پدیدار گرائی و سپس در روان شناسی‌ و انسان شناسی‌ می‌‌گشاید، مارکسیسم و اگزیستانسیلیسم و پست مدرنیسم را تجربه می‌‌کند افکار فروید و یونگ در باره انسان و روان او و هم چنین روند تحولات در دین مسیحیت و گرفتاری‌های تاریخی‌ و کنونی بشر، پیشرفت‌های تکنولوژیکی و کامپوتری، همگی‌ بیانگر این پیش بینی‌ ژرف است که انسان راهی‌ جز آنچه جلال دین می‌‌گوید برای تجربه بهترین حال خود را ندارد و آشنایی بر تر از او یافت نمی شود
user_image
میلاد
۱۳۹۷/۰۱/۲۷ - ۰۴:۵۴:۵۷
در عالم خاک کلامی از بالا
user_image
نازنین
۱۳۹۷/۰۳/۰۳ - ۱۵:۲۸:۲۵
درود! بیت شش، مصراع دو : “که آتش و‌ تپش و‌گرمی هوات منم” گویا واژه ی تپش به اشتباه تبش تایپ شده .اگر‌ بر اساس متن نسخه های معتبر واژه ی “تبش” درست هست، پیشاپیش عذرخواهی می کنم.
user_image
شاعری خسته
۱۳۹۷/۰۳/۰۸ - ۱۰:۲۱:۵۶
شاهین نجفی در آهنگ نگفتمت نرو به شکلی دیگر این قصه را بازگو کرده، شنیدنش خالی از لطف نیست هرچند که شعر کلا بازنویسی شده به روایت ایشان و نمیتوان آن را در قسمت معرفی آهنگ آورد.
user_image
شاهرخ
۱۳۹۷/۰۳/۳۱ - ۱۷:۵۷:۰۸
میشه لطفا این شعر و ( نگفتمت مرو انجا که آشنات منم ) رو کامل معنی کنید و به این ایمیل بفرستید :azizimilad24@yahoo.comواقعا لف بزرگی میفرمایید
user_image
ماهی..
۱۳۹۷/۰۶/۱۹ - ۰۴:۲۹:۲۰
توسط رضا یزدانی خوانده شده. بنام اهنگ "نگفتمت نرو"پوزش از اینکه اهنگ رو اینجا معرفی کردم. توی قسمت جستجو پیدا نشد.
user_image
میثم قرایی
۱۳۹۷/۰۷/۱۸ - ۰۳:۵۵:۲۰
سلام و عرض ادب. مصرع دوم ایراد قافیه داره. ت در حیات قسمتی از خود کلمه‌س ، درحالیکه در سایر کلمات قافیه، ت الحاقیه. توضیحی براش وجود داره؟
user_image
رهگذران راویان
۱۳۹۷/۰۸/۲۴ - ۱۴:۲۶:۱۱
نگفتمت مرو از پیش من خدات منمتو کی غریب شوی هر جا که آشنات منمراویان
user_image
حمید رضا۴
۱۳۹۷/۱۲/۰۳ - ۰۰:۵۳:۰۰
در شگفتم چگونه با گذاردن واژه هایی ساده در کنار یکدیگر اینچنین هنری بی مانند آفریده می شود.پیام زیبایش به کنار، برایم آوای این غزل به تنهایی همانند بهترین و پر آوازه ترین قطعات سمفونی، تابلوها و یا مجسمه هاست.
user_image
Amir amirit۱۹@yahoo.com
۱۳۹۷/۱۲/۲۳ - ۱۲:۲۶:۴۵
لیست اول در بعضی نسخ به صورت چشمه ی بقات منم نوشته شده که با توجه به کلمه ی فنا در همین مصراع صحیح تر به نظر میرسه
user_image
علیرضا
۱۳۹۸/۰۳/۲۹ - ۱۲:۴۱:۱۴
سلام و عرض ادب.منظور حضرت مولانا از (نقش جهان) در این بیت چیست؟ با توجه به حضور او در قونیه و زیست او در قرن هفتم و اینکه شکوه میدان نقش جهان مربوط به دوران صفویه و قرن دهم است، آیا احتمال دارد مراد مولانا از نقش جهان، میدان معروف اصفهان باشد؟ نگفتمت که به "نقش جهان" مشو راضیکه نقش بند ِ سراپرده ی رضات منم
user_image
ملانیا
۱۳۹۸/۰۶/۰۱ - ۱۵:۰۹:۴۳
مصرعاگر چراغ دلی- دان - که راه خانه کجاستسه جمله است
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۰۱ - ۱۸:۲۵:۴۷
@ ملانیاسه جمله نیست، بلکه سه بخش از یک جمله است...@ علیرضانقش جهان -> تصویر جهانمنظور از میدان نقش جهان اینست که تصویر کل جهان است...مولوی هم آنرا ندیده که منظور نظرش باشد...در این بیان او نقش جهان یعنی شکل و شمایل، ظاهر جهان...
user_image
۸
۱۳۹۸/۰۶/۰۱ - ۲۱:۰۲:۲۳
بابک جان، سه جمله است ، چه سه فعل دارد:چراغ دلی،( ای)ذان 0 ( بدان)و راه خانه کجاست 0است )و سه فاعل
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۰۴ - ۰۶:۱۰:۲۱
8 جان،می توان گفت که سه جمله در این مصرع نهفته، یا سه جمله را از آن می توان استخراج کرد و امثالهم... ولی این مصرع سه جمله نیست!جمله می باید که شروع و پایان، و همچنین مستقلاً مفهوم داشته و مشروح باشد، ولی داشتن فاعل و فعل لزوماً یک جمله را نمی سازد...برای نمونه :"حسن خوابید" یک جمله کامل است، ولی " حسن خوابید و ..." دیگر جمله نیست چراکه مفهوم مشخص نیست که بعد از آن چه شد؟ حسن خوابید و دیگر بیدار نشد؟ حسن خوابید و خوش خوابید؟ حسن خوابید و هتل را آتش برد؟ و...در این مصرع "اگر" بخشی از بیان (جمله) است و نمی توان آنرا جدا کرده و گفت که الباقی بیان یک جمله (کامل) است. برای بهتر روشن شدن مترادف " اگر"، چنانکه یا چنانچه را جایگزین کنیم:"چنانچه که چراغ دلی"... دیگر مفهوم ندارد چرا که سر و ته ندارد، پس یک جمله ناقص است. جمله ناقص یا ناتمام هم که جمله به حساب نمی آید...سرت شاد
user_image
۸
۱۳۹۸/۰۶/۰۴ - ۰۸:۵۱:۱۸
بابک جان، به گمان جمله مرکب با جمله ساده اشتباه شده باشدچراغ دلی جمله خبری ( وجه اخباری )دان جمله امری(وجه امری )و راه خانه کجاست ......... و مصراع که جمله مرکب شرطی است که "پیرو " و " همکرد " دارد.شاد زی !با یا بی سیاه چشمان
user_image
۸
۱۳۹۸/۰۶/۰۴ - ۰۹:۴۶:۳۶
بابک جان، ببخشای ( جمله کامل)در مصراع شرطیفراکرد پایه و پیرو که روانشاد خانلری به جای شرط و جواب شرط برساخته است. دیر زی شاد وسرفراز.
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۰۶ - ۰۹:۰۱:۲۶
8 جان،مشکلی که من با این تفکیک کردم دارم اینست که جمله سوم:"راه خانه کجاست؟" فقط و فقط می تواند جملهء سوالی/ پرسشی باشد، و نه جمله ای امری/دستوری یا جمله ای اخباری.حال آنکه مفهوم متن روشن است و در آن این بخش از بیان نه تنها سوالی نبوده که امری/دستوری است! اضافه کردن "که" هم که جمله را ناقص می سازد، پس می ماند:"دان که راه خانه کجاست" که آنزمان "دان" فعل این جمله امری/ دستوری است (و نه جمله ای جدا)... .قبول داری؟
user_image
سیاوش بابکان
۱۳۹۸/۰۶/۱۰ - ۲۰:۳۱:۱۹
بابک جان خوبم و موافقم جمله ای شِرطی است ،فراکرد پایه و پیرو دارد ' ک ' ک وصل است. ، و همه بیت شرطی است ما از آوای شعر خرمی می کنیم و گاه می آموزیم از موسیقی شعر از صوت حجاز از راه عراق، از گاهان باقی ارزشی چندان ندارد که خدای ناکرد دلگیر شویمبنویس تا بنویسیم و .......... و از هم بیاموزیم
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۱۴ - ۲۲:۱۵:۳۸
@ سیاوش بابکاننه دوست عزیز چه دلگیری؟و کدام کتاب دکتر خانلری؟
user_image
سیاوش بابکان
۱۳۹۸/۰۶/۱۷ - ۲۰:۱۱:۱۲
سلام بابک گرامی، تاریخ زبان فارسی
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۱۸ - ۰۵:۰۱:۱۱
@ سیاوش بابکاندرود و سپاس
user_image
سیرنگ
۱۳۹۸/۰۷/۰۹ - ۰۳:۴۸:۲۱
سلام . اعتبار اینکه اشعار فوق از مولانا باشد چقدر است ؟ احتمال این هست که توسط معاصرین به دیوان اشعار اضافه شده باشد .اشاره به « تو » با « ت » تازگی خاصی به شعر داده که میتواند آنرا تا قرن ما نزدیک کند .از متخصصین امر که اقدام به
پاسخ مینمایند کمال تشکر را دارم ...
user_image
آرش
۱۳۹۸/۰۸/۱۶ - ۲۱:۰۹:۳۷
این غزل برگرفته از سوره شریفه یس آیه 36 میباشدالم اعهد الیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشـیطانای بنی آدم آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید
user_image
کاف دال
۱۳۹۹/۰۱/۰۵ - ۰۱:۱۸:۴۴
فارابی می‌گوید: «کسی که به مرتبهٔ اعلای روحانی و معنوی می‌رسد می‌تواند میان روح خویش و عقل فعال جمع کند. یعنی بی واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعال از علت اولی فیض می‌گیرد. پس چنین کسی به واسطهٔ عقل فعال از مبدأ اولی فیض خواهد گرفت»حضرت مولانا، همانند این غزل بکرات از جانب خداوند (علت اولی) سخن میگوید0
user_image
مرتضوی
۱۳۹۹/۰۳/۰۳ - ۱۰:۱۱:۵۰
با سلام.واژه ی تبش که در غزل آمده، درست است. تبش یعنی‌ گرمی
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۹/۰۴/۰۱ - ۰۹:۰۸:۵۰
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهتنظام گیرد خلاق بی‌جهات منمبا توجه به سایر ابیات و همچنین ورن شعر بنظر میرسد "که" از مصرع ددم جا مانده است که اگر به اینصورت خوانده شود ورن مصرع اصلاح و معنی آن واضحتر خواهد شد :نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهتنظام گیرد ، که خلاق بی‌جهات منمخلاق بی جهات علاوه بر معنی بی جهتی یا عدم که خارج از جهان فرم میباشد ، معنای بی سببی را نیز تداعی میکند و نظام دادن به امور دنیوی و معنوی انسان را بدون اسباب و علل های بیرونی سامان میدهد و این کار را خلاقانه بانجام میرساند و این بدون شک از لطف و عنایت خاص او به انسانهایی میباشد که هر لحظه او را جویا و طالب هستند و میخواهند که به عهد خود با او وفا نموده و به او زنده شوند .
user_image
میثم قرایی
۱۳۹۹/۰۵/۲۴ - ۱۳:۵۱:۱۳
قافیه‌های این غزل در نوع خود جالبه.‌در بعضی مصرعها ت الحاقیه و در برخی جزو خود کلمه‌س. درواقع مولانا از این دست کارها کم نداره. بیشتر به معنا پرداخته و هرجا که حصار قواعد رو برخود تنگ دیده اونها رو در هم شکسته: مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا.
user_image
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
۱۳۹۹/۰۷/۱۸ - ۱۵:۱۳:۲۶
نگفتمت مرو آنجا که‌ آشنات منم/به عاقبت به من آی که منتهات منم. البته اعتراف کنم که مصرع[دوم] را اینطوری ترجیح داده‌ام خلافِ آنچه انگار مرجح بزرگان است، که می‌نویسند «به عاقبت به من آیی که منتهات منم». بین «به من آی»ِ تمنایی یا خطابی و «به من آیی»ِ خبری فاصله زیاد است و ترجیح خودم را زیباتر می‌‌بینم که لحنِ خوشتری دارد و لحنش معنی دارد و با «نگفتمت» نخست هم ترکیب خوشتری می‌سازد، یعنی گفتمت مرو و رفتی، حالا به من آی.❉ از صفحه اینستاگرام مانا روانبد
user_image
خاتون
۱۴۰۰/۰۵/۰۳ - ۱۹:۰۸:۱۳
آرامشی که با هر بار خواندنِ این غزل نصیبم می شود، قابل وصف نیست ❤️ 
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۰۹/۲۶ - ۱۲:۴۲:۱۴
از خطاب¬های شعر و مضمون این غزل پیداست که مخاطب مولانا یا به¬طور کلّی جان انسانی و گوینده حق تعالی یا شمس یا «من برترِ» مولاناست. این غزل¬ها نوعی «اَنَا النّبی» گفتن پنهان در حالت سُکر و فنای عارفانه است. این غزل¬ها به اعتباری می¬تواند سخن «منِ برتر» با «من تجربی و آگاه» باشد. یعنی متکلّم و مخاطب یکی است امّا در دو مرتبه از وجود؛ و همین امر سبب می¬شود که گاهی متکلّم، که حق است، با زبان عبد از خود سخن بگوید.
user_image
sahar zarrin
۱۴۰۰/۱۰/۱۴ - ۰۲:۱۷:۴۱
در بیت آخر، آیا انسان ها را به دو گروه؛ چراغ دل و خداصفت، مجزا کرده است؟ 
user_image
محسن جهان
۱۴۰۰/۱۱/۲۰ - ۰۴:۱۳:۴۱
تفسیر ابیات ۱ الی ۳: از زبان خداوند (و رجوع به قرآن مجید) خطاب به انسان می‌فرماید: ای بشر به تو گفته نشد که این دنیا سرابی بیش نیست و چشمه حیات و دوست تو  فقط من هستم.واگر با عصبانیت و خشم‌ بارها از من رو برگردانی (به دلیل برآورده نشدن تمایلات نفسانی) در نهایت به طرف من باز خواهی گشت. آیا به تو گفته نشد به این نقش و نگار دنیای مادی دلبسته نشو، که نقاش اصلی بارگاه جهان‌ وجود و تنها اجابت کننده نیازهای تو من هستم.
user_image
Mehrdad Dehkori
۱۴۰۱/۰۲/۰۵ - ۱۷:۰۷:۴۰
سلام خدمت عزیزان واقعا نمیدونم این شعر است یا شراب،‌ در وصف این غزل زبان آدمی قاصر میمونه و خوشا به حال آنانکه با چنین شرابی اشک میریزند و بزرگترین لذتها را میبرند.در مورد شعر بیستر توضیح بفرمایید دوستان، ای کاش یه گروهی بود که در مورد این مسایل با انسانهای باصفایی چون شما گفتگو میکردم
user_image
Mehrdad Dehkori
۱۴۰۱/۰۲/۰۵ - ۱۷:۰۹:۲۵
آقای محسن جهان عزیز از توضیحات شما هم خیلی ممنونم
user_image
سید محمد رضا مصطفائی
۱۴۰۱/۰۳/۰۶ - ۱۶:۰۸:۱۸
این غزل در کانال تلگرامی شور مولانا (پیوند به وبگاه بیرونی توسط دکتر سید محمد رضا مصطفائی شرح داده شده است.
user_image
علی همتی
۱۴۰۱/۰۵/۰۷ - ۰۱:۵۸:۵۲
اگر چراغ دلی دانک راه خانه کجاستم وگر خدا صفتی بانگ کد خدات منم
user_image
پناهنده به هیچستان
۱۴۰۱/۱۱/۰۲ - ۱۸:۴۴:۰۰
هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه ی هیچیم  
user_image
راشد میرزاده
۱۴۰۱/۱۲/۱۳ - ۰۷:۱۹:۵۶
بر اساس نسخه بدیع الزمان فروزانفر  بیت زیر به این شکل است  نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مَرو بیا که (قوّت) پرواز و پرّ و پات منم
user_image
Doxtare_sahand M
۱۴۰۱/۱۲/۲۵ - ۰۴:۰۷:۲۱
این سه خوانش، بیت اولو کاملا اشتباه میخونند اصن معنی شعر و متوجه نشدند.  و بعد از "مرو آنجا" مکث نمیکنن.   این شعر زیبا رو فقط باید از زبان شاملو و یزدانی عزیز شنید. ❤️
user_image
فرهاد
۱۴۰۲/۰۳/۰۹ - ۲۰:۴۳:۲۸
سلام دوستان ب این صفحه هم سر بزنید ترجمه و تفسیر خیلی خوب و روشن و مستدلی از قسمت هایی از مثنوی معنوی توسط یکی از عالمان ارایه کرده که ایشون هم این ترجمه و تشریحات رو از دو تن از شارحین موثق مثنوی که خودشون از اولیاءالله و واقف اسرار ربانی بوده اند  نقل قول میکنن البته خود عالم مذکور هم "بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها"    فایلهای جلسات شرح مثنوی معنوی | توسط مولانا ابوفواد بهزاد فقهی (1) || سنت دانلود (sunnatdl.com)
user_image
محسن طاهری
۱۴۰۲/۰۴/۰۸ - ۱۶:۲۱:۳۵
سلام بر دوستان عزیز  میشه یه نفر لطفا برای من توضیح بده که چرا من که یک انسان عادی و سر در گم هستم و فقط یه علاقه ساده به حضرت مولانا دارم و دنبال خودشناسی هم هستم و کلا ۱۰ساعت هم صرف خوانش و تحقیق درباره حضرت مولانا نکردم و در زندگی ام کلا چند بار گریه نکردم چرا باید به صورت اتفاقی این غزل را بخونم و اینقدر تحت تاثیر قرار بگیرم و حق حق گریه کنم ؟ 
user_image
محمد علی کبیری
۱۴۰۳/۰۵/۰۸ - ۱۴:۰۱:۵۰
در همین راستا غزلی هم از مولا هست که آنهم بسیار زیباست آمده‌ام  که تا به خود گوش کشان کشانمت بیدل و بی خودت کنم در  دل وجان نشانمت صید منی شکار من گرچه ز دام جسته ای جانب دام باز رو ور نروی برانمت