
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۷۳
۱
از یکی آتش برآوردم تو را
در دگر آتش بگستردم تو را
۲
از دل من زادهای همچون سخن
چون سخن آخر فروخوردم تو را
۳
با منی وز من نمیداری خبر
جادو ام من جادویی کردم تو را
۴
تا نیفتد بر جمالت چشم بد
گوش مالیدم بیازردم تو را
۵
دائم اقبالت جوان شد ز آنچ داد
این کف دست جوانمردم تو را
تصاویر و صوت


نظرات
کیمیا
پدرام
پدرام