
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۷۵۳
۱
آمدم باز تا چنان گردم
که چو خورشید جمله جان گردم
۲
سر خُم رَحیق بگشایم
سردهٔ بزم سرخوشان گردم
۳
عشرت اکنون عَلَم به صحرا زد
من چو فکرت چرا نهان گردم
۴
باغ خلدست جان من تا من
قرةالعین باغبان گردم
۵
برنگردم به گرد خود چون قطب
گرد قطبان چو آسمان گردم
۶
چون شبم روز گشت ای سلطان
فارغ از بام و پاسبان گردم
۷
کان زرم نیم زر محدود
که پی سنگ امتحان گردم
۸
تن زن از هیهی شبانانه
پادشاهم چرا شبان گردم
تصاویر و صوت


نظرات