
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۷۵۷
۱
همتم شد بلند و تدبیرم
جز به پیش تو من نمیمیرم
۲
تو دهانم گرفتهای که خموش
تو دهان گیر و من جهان گیرم
۳
زان ز عالم ربودهام حلقه
که به دست توست زنجیرم
۴
پیر ما را ز سر جوان کردهست
لاجرم هم جوان و هم پیرم
۵
چون گشاد من از کمان تو است
راست رو خصم دوز چون تیرم
۶
با گشادت چه جای تیر و کمان
هر دو را بشکنم بنپذیرم
۷
دیدن غیر تو نفاق بود
من نه مرد نفاق و تزویرم
۸
با من آمیختی چو شکر و شیر
چون شکر در گداز از آن شیرم
۹
طاقتم طاق شد ز جفتی خویش
در میفکن دگر به تأخیرم
۱۰
درد تأخیر چون برآرد دود
بر رَود تا اثیر تأثیرم
تصاویر و صوت


نظرات