مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۰۳

۱

بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن

ای نقش او شمع جهان ای چشم من او را لگن

۲

چشم و دماغ از عشق تو بی‌خواب و خور پرورده شد

چون سرو و گل هر دو خورند از آب لطفت بی‌دهن

۳

ای کار جان پاک از عبث روزی جان پاک از حدث

هر لحظه زاید صورتی در شهر جان بی‌مرد و زن

۴

هر صورتی به از قمر شیرینتر از شهد و شکر

با صد هزاران کر و فر در خدمت معشوق من

۵

حیران ملک در رویشان آب فلک در جویشان

ای دل چو اندر کویشان مست آمدی دستی بزن

۶

زان ماه روی مه جبین شد چون فلک روی زمین

المستغاث ای مسلمین زین نقش‌های پرفتن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 974
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 670
عندلیب :

نظرات