مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۰۵

۱

پوشیده چون جان می‌روی، اندر میان جانِ من

سرو خرامان منی، ای رونق بُستان من

۲

چون می‌روی، بی‌من مرو، ای جانِ جان، بی‌تن مرو

وز چشم من بیرون مشو، ای مشعله تابان من

۳

هفت آسمان را بردرم، وز هفت دریا بگذرم

چون دل‌برانه بنگری، در جان سرگردان من

۴

تا آمدی اندر برم، شد کفر و ایمان چاکرم

ای دیدنِ تو دین من، وی روی تو ایمان من

۵

بی‌پا و سر کردی مرا، بی‌خواب و خور کردی مرا

در پیش یعقوب اندر آ، ای یوسف کنعان من

۶

از لطف تو چون جان شدم، وز خویش‌تن پنهان شدم

ای هست تو پنهان شده، در هستی پنهان من

۷

گل جامه‌در از دست تو، وی چشم نرگس مست تو

ای شاخه‌ها آبست تو، وی باغ بی‌پایان من

۸

یک لحظه داغم می‌کشی، یک دم به باغم می‌کشی

پیش چراغم می‌کشی، تا وا شود چشمان من

۹

ای جان پیش از جان‌ها، وی کان پیش از کان‌ها

ای آنِ بیش از آن‌ها، ای آن من، ای آن من

۱۰

چون منزل ما خاک نیست، گر تن بریزد باک نیست

اندیشه‌ام افلاک نیست، ای وصل تو کیوان من

۱۱

بر یاد روی ماه من، باشد فغان و آه من

بر بوی شاهنشاه من، هر لحظه‌ای حیران من

۱۲

ای جان چو ذره در هوا، تا شد ز خورشیدت جدا

بی تو چرا باشد چرا ای، اصل چارارکان من

۱۳

ای شه صلاح‌الدین من، ره‌دان من، ره‌بین من

ای فارغ از تمکین من، ای برتر از امکان من

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 975
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 670
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
حامد
۱۳۸۹/۰۵/۳۰ - ۰۷:۳۱:۲۳
غزل شمارهٔ 1786 کاملا مشابه این غزل است!
پاسخ: با تشکر، تفاوتهای اندکی دارند، تا آنجا که من در ذهن دارم از این موارد (غزلهای مشابه یا خیلی نزدیک به هم به نحوی که کاملاً تکراری به نظر می‌رسند) در دیوان شمس باز هم هست و این نظر یا اشتباه جمع‌آورندگان دیوان بوده که آنها را جداگانه درج کنند.
user_image
کرم قلاوند
۱۳۹۰/۰۸/۲۴ - ۰۰:۳۵:۳۶
با درود به پیشگاه تاندر بیت دوم ، پاره ی دوم ، واژه ی «مشعله» تندرست نیست . «مشعلِ تابان» یک آمیغ وصفی است و به جای «ه» غیر ملفوظ باید کسره ی وصل بگیرد . پس نویسار تندرست این است :وز چشم من بیرون مشو ای مشعلِ تابان من شوند نویسار کنونی شاید برای آن بوده است که یک هجای بلند دست دهد و وزن دچار بیماری نشود ؛ اما دانسته است که کسره ی وصل میان آمیغ های اضافی و وصفی به فراخور وزن هم می تواند هجای کوتاه خوانده شود و هم هجای بلند . پاینده باشید
user_image
نسیم
۱۳۹۲/۱۲/۰۲ - ۰۲:۱۸:۳۳
به نظرم شعله تابان که در جای دیگری به جای مشعله تابان خوانده ام صحیح تر است.
user_image
غلام حسین فروغی
۱۳۹۳/۱۲/۲۵ - ۰۵:۴۰:۴۴
با سلام و عرض ادبمی خواستم به اطلاع برسانم غزل شماره 1805 و 1786 یکسان می باشد خواهشمند است اصلاح گرددبا تشکر از زحمات شما
user_image
رضا اهور
۱۳۹۵/۰۵/۲۳ - ۱۹:۰۱:۴۸
به نظر میرسد که: مشعله تابان تندرست تر است.زیرا خدایتعالی مشعل تابان در دست مولاتا نمیباشد. و اومشعله تابان "راهنما" ی مولانا است...
user_image
علی
۱۳۹۵/۰۶/۱۸ - ۱۲:۲۰:۵۲
طبق دکلمه اقی احمد شاملو اینچنین استبیت اول/دزدیده چون جان...بیت دوم/وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان منبیت پنجم/خوشحال و خندان اندر ا ...بیت دوازدهم/جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر سقلی جدا...تشخیص درستی یا نادرستی به عهده شما دوستان
user_image
سروش
۱۳۹۶/۱۱/۲۵ - ۱۷:۱۹:۳۸
با سلام .من چند وقته یک موضوعی ذهنم و درگیر کرده .اونم اینه که شمس و مولانا مگه دو شخص جدا نبودن؟ پس چرا تو دیوان هاشون شعر تکراری هست؟ یا مثلا همین سایت شما یک شعرو که جستو جو میکنی میزنه دیوان شمس مولانا از کجا بفهمیم شعر برای خود شمس هست یا شعر مولاناست؟ ممنون میشم
پاسخ بدید
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۱۱/۲۵ - ۱۷:۳۰:۵۷
سروش جان مولوی دو دیوان شعر دارد ، که یکی دیوان شمس نام دارد و دیگری مثنوی ، هردو از مولوی ستزنده باشی
user_image
محمد
۱۳۹۷/۰۹/۱۶ - ۱۵:۲۸:۳۵
باسلام این غزل درلینک ذیل توسط استاد حاجی بلند شرح شده است انشا.. مورد توجه مولوی دوستان قرار گیرد پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
صبا
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۰۹:۵۱:۴۰
در مصرع( پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من) کلمه جان و جان جناس است، جان اول به معنی جن است و جان دوم به معنی روح و روان و در اینجا مولا تلمیحی دارد به این حدیث از صحیح بخاری و مسلم (إن الشیطان یجری من الإنسان مجری الدم) مفهوم این بیت مولانا این گونه است پنهانی و مخفیانه مانند جن در وجود من می روی
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۱۸:۴۰:۲۵
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان منبسیات جای تأسف دارد که عقیده به جن را به مولانا نسبت می دهیبسیار آسان بود برای او که بگوید :پوشیده چون جن می روی اندر میان جان منولی می گوید: همانطور که جان از چشم من پنهان است تو بدانگونه در جان من نفوذ کرده ای،و ربطی به خرافاتی چون جن ندارد.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۱۸:۴۱:۴۶
پوزشبسیار
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۱۹:۱۴:۴۶
این چنین نیز آمدهدزدیده چون جان می روی اندر میان جان منجان اول را به مانای هستی می داند که در وجود مولانا اثر کردهدر بیت ششم نیز می گوید :ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان منیعنی من عاشق همان جانی هستم که دزدیده در من آمده و روح مرا شعله ور کرده
user_image
شهرام
۱۳۹۹/۰۳/۳۱ - ۲۳:۱۱:۰۸
من هم گویش شاملو رو میپسندم دزدیده چون جان میروی
user_image
شهرام
۱۳۹۹/۰۴/۰۱ - ۱۹:۵۹:۳۹
مفهوم دیوانگی در عرفان با معنای ظاهری آن تفاوت دارد . در معنای ظاهری دیوانگی دون عقل است اما در عرفان ماورای عقل است . یعنی عقل را رد کرده و پشت سر گذاشت
user_image
امید قاسمی
۱۴۰۰/۰۱/۳۰ - ۱۶:۵۲:۳۹
متاسفانه خوانش دارای ایرادهایی می‌باشد.
user_image
پیام اوَروند
۱۴۰۰/۰۳/۱۸ - ۱۹:۱۵:۰۴
کسی متوجه می شه که منظور از نخل سرکش و خانه در ساحل کردن، چی هستش؟!
user_image
ناصر مغانی
۱۴۰۰/۱۲/۲۵ - ۱۳:۰۹:۴۱
درود فراوان، بیت سوم به نظرم نیاز به اصلاح داره: چون دلبرانه بنگری در "حال" سرگردان من همانطور که در اثر "سرو خرامان" استاد شریف زاده و استاد سمندری خوانده شد، به جای "جان سرگردان من" اگه بگیم "حال سرگردان من"، معنای درست تری پیدا میکنه.
user_image
میلاد کمالی
۱۴۰۱/۰۵/۰۵ - ۰۰:۰۲:۵۱
چرا این شعر با تغییراتی جزئی در این صفحه مجدد اومده؟ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶