
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷
قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
واله و شیدا دل من بیسر و بیپا دل من
وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
گه چو کباب این دل من پر شده بویش به جهان
گه چو رباب این دل من کرده علالا دل من
زار و معاف است کنون غرق مصاف است کنون
بر کُهِ قاف است کنون در پی عنقا دل من
طفل دلم می نخورد شیر از این دایه شب
سینه سیه یافت مگر دایه شب را دل من
صخره موسی گر از او چشمه روان گشت چو جو
جوی روان حکمت حق صخره و خارا دل من
عیسی مریم به فلک رفت و فروماند خرش
من به زمین ماندم و شد جانب بالا دل من
بس کن کاین گفت زبان هست حجاب دل و جان
کاش نبودی ز زبان واقف و دانا دل من
تصاویر و صوت


نظرات
یادگار
نوشا
asy
مهدی
حسن
امیر
مینو
جاوید
پرویزی
مرتضی
پاسخ به مینو، با توجه به معنی شعر، حتما باید کسره داشته باشه اما به دلیل محدودیت های موسیقایی، محسن چاوشی به اون شکل خونده.در
پاسخ به جاوید، لطفا به غزل شماره 1822 مراجعه کنید. اجرای محسن چاوشی ترکیبی از این دو غزل هست و بر خلاف گفته دوست مون، از شعر معاصر هم استفاده نشده! پدیده ی غریبی نیست ترکیب اشعار یک شاعر برای اجرا. قبلا بارها اتفاق افتاده.
محمد
گمنام
گمنام
محمدرضا
عادل نصیری
میلاد
عادل نصیری
مرصاد
وحید
عبدالصبور
بهار
Mahyar
امین
حجت الله مالمیر
Ouchen
Ouchen