مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۳۲

۱

مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن

کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان

۲

خوی شده‌ست گوش را گوش ترانه نوش را

کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان

۳

فرع سماع آسمان هست سماع این زمین

و آنک سماع تن بود فرع سماع عقل و جان

۴

نعره رعد را نگر چه اثر است در شجر

چند شکوفه و ثمر سر زده اندر آن فغان

۵

بانگ رسید در عدم گفت عدم بلی نعم

می نهم آن طرف قدم تازه و سبز و شادمان

۶

مستمع الست شد پای دوان و مست شد

نیست بد او و هست شد لاله و بید و ضیمران

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 991
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 680
عندلیب :

نظرات

user_image
شقایق عسگری
۱۳۹۸/۰۲/۱۶ - ۱۲:۱۳:۵۵
''نعره رعد را نگر چه اثر است در شجرچند شکوفه و ثمر سرزند اندر آن فغان''واقعا جالب بود که مولانا چندین قرن قبل تاثیر رعد و برق روی گیاهان و درختان میدونسته! نیتروژنی که در اثر صاعقه تولید میشه و توسط مولکولهای آب و خاک جذب گیاه و درخت میشه.
user_image
کورش بقائی راوری
۱۴۰۱/۰۸/۲۹ - ۱۲:۳۲:۱۳
درود به نظر می‌رسد بیت مذکور با عنایت به محور طولی شعر نمی‌تواند خوانش استفهام انکاری داشته باشد و تعبیر خانم شقایق عسگری صحیح است.
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ - ۰۵:۱۲:۲۷
به نظر من بیت چهارم ادامه منطقی و تمثیلی از  بیت سوم است که میگوید: فرع سماع آسمان هست سماع این زمین.      وانکه سماع تن بود فرع سماع عقل و جان که دو نوع سماع آسمانی و زمینی را شرح میدهد و  رعد و برق را نوع سماع آسمانی در مقابل بارانی که دوست عزبزی به آن اشاره کردند ، که سماع زمینی است.