مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۶۳

۱

ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین

یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین

۲

ای تاج هنرمندی معراج خردمندی

تعریف چه می‌باید چون جمله توی تعیین

۳

هر ذره که می جنبد هر برگ که می خنبد

بی کام و زبان گفتی در گوش فلک بنشین

۴

جان همه جانا ای دولت مولانا

جان را برهانیدی از ناز فلان الدین

۵

از نفخ تو می روید پر ملاء الاعلی

وز شرق تو می تفسد پشت فلک عنین

۶

از عشق جهان سوزت وز شوق جگردوزت

بی هیچ دعاگویی عالم شده پرآمین

۷

ناگاه سحرگاهی بی‌رخنه و بیراهی

آورد طبیب جان یک خمره پرافسنتین

۸

تا این تن بیمارم وین کشته دل زارم

زنده شد و چابک شد برداشت سر از بالین

۹

گفتم که ملیحی تو مانا که مسیحی تو

شاد آمدی ای سلطان ای چاره هر مسکین

۱۰

پیغامبر بیماران نافعتری از باران

در خمره چه داری گفت داروی دل غمگین

۱۱

حرز دل یعقوبم سرچشمه ایوبم

هم چستم و هم خوبم هم خسرو و هم شیرین

۱۲

گفتم که چنان دریا در خمره کجا گنجد

گفتا که چه دانی تو این شیوه و این آیین

۱۳

کی داند چون آخر استادی بی‌چون را

گنجاند در سجین او عالم علیین

۱۴

یوسف به بن چاهی بر هفت فلک ناظر

و اندر شکم ماهی یونس ز بر پروین

۱۵

گر فوقی وگر پستی هستی طلب و مستی

نی بر زبرین وقف است این بخت نه بر زیرین

۱۶

خامش که نمی‌گنجد این حصه در این قصه

رو چشم به بالا کن روی چو مهش می بین

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1012
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 693
عندلیب :

نظرات

user_image
محسن خ
۱۳۹۵/۰۹/۱۳ - ۱۵:۴۲:۱۹
این مصرع با یک فاصله باید اصلاح گردد:آورد طبیب جان یک خمره پرافسنتین -->آورد طبیبِ جان یک خُمره پُر اَفسَنتینافسنتین . [ اَ س َ ] : گیاهی خودرو با ساقه‌های بلند، برگ‌های کرک‌دار، شاخه‌های انبوه، و گل‌های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه، و امراض معده و کبد به کار می‌رفته. همچنین برای معطر کردن در نوشیدنی‌هایی مثل ورموت، "شراب" نیز بکار می‌رفته. در قدیم از آن به عنوان چاشنی در "می‌انگبین" استفاده می‌شده است.