مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۷۱

۱

دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان

از عاشق حق توبه وز باد هوا انبان

۲

گر توبه شود دریا یک قطره نیابم من

ور خاک درآیم من آن خاک شود سوزان

۳

در خاک تنم بنگر کز جان هواپیشه

هر ذره در این سودا گشته‌ست چو دل گردان

۴

خاصیت من این است هر جا که روم اینم

چه دوزد پالان گر هر جا که رود پالان

۵

گویند که هر کی هست در گور اسیر آید

در حقه تنگ آن مشک نگذارد مشک افشان

۶

در سینه تاریکت دل را چه بود شادی

زندان نبود سینه میدان بود آن میدان

۷

اندر رحم مادر چون طفل طرب یابد

آن خون به از این باده وان جا به از این بستان

۸

گر شرح کنم این را ترسم که مقلد را

آید به خیال اندر اندیشه سرگردان

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1017
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 695
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۱۱/۲۳ - ۲۰:۵۶:۲۰
انسان در زندگی‌ خود همیشه با توبه روبرو است چون کار‌ها همه از روی فریب است و هر سال فریب‌ها و دروغ‌های پار سال کهنه می‌‌شود و به درد نمی خورد و دیگر لذتی با خود نمی آورد و دست آوردی به همراه ندارد بلکه موجب زیان هم می‌‌گردد و عادت‌هایی‌ که با خود دارد مزاحمت نیز فراهم می‌‌کندانسان عاشق که راستی‌ را آموخته است و با یار خود به کار گرفته است و می‌‌گیرد هر سال و هر روز نو تر از دیروز است و این تنها راه و رسمی است که هرگز نیازی به توبه ندارد این ویژگی‌ نیازی به جای زیاد و ثروت زیاد و شرایط دیگر ندارد تا شادی بیاورد بلکه خود در خود می‌‌جوشد و گسترش می‌‌یابد و کاری نیست که تقلید شود که اگر تقلید شود دیگر آن نیست که باید باشد و باید از آن توبه کرد زیرا تقلید کار کهنه است و راستی‌ راه نویی که راه عشق است