
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۹
۱
امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
میشد روان بر آسمان همچون روان مصطفا
۲
خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل
از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضیا
۳
گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان
گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا
۴
چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهی
چون تو هوا را بشکنی پا بر هوا نه هین بیا
۵
بر آسمان و بر هوا صد ره پدید آید تو را
بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا
تصاویر و صوت


نظرات
شادمان
میلادی رومی
سیدمحمد۱
حسین گودرزی
محمدامین
آرام علیزادگان
شاگرد فردوسی
مهدی قناعت پیشه
رجبی
مهراب
مهراب
برگ بی برگی
برگ بی برگی
منتظر
حبیب
آزاده سهیلی
آذر. خانم معلم جغرافیا از اراک
موسی عبداللهی
عزیزاله سعیدی
bolhasani