مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۰۶

۱

تو نقد قلب را از زر برون کن

وگر گوید زرم زوتر برون کن

۲

که بیگانه چو سیلاب است دشمن

ز بامش تو بران وز در برون کن

۳

مگس‌ها را ز غیرت ای برادر

از این بزم پر از شکر برون کن

۴

دو چشم خاین نامحرمان را

از آن زیب و جمال فر برون کن

۵

اگر کر نشنود آواز آن چنگ

اگر تانی کری از کر برون کن

۶

چو مستان شیشه اندر دست دارند

دلی کو هست چون مرمر برون کن

۷

نران راه معنی عاشقانند

نر شهوت بود چون خر برون کن

۸

بریزیدست شهوت پر و بالش

از این مرغان نیکو پر برون کن

۹

چو بنده شمس تبریزی نباشد

تو او را آدمی مشمر برون کن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1036
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 707
عندلیب :

نظرات

user_image
محمد حراست
۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۱۶:۵۱:۲۵
در بیت هشتم اشتباهی نوشتاری دیده می‌شود. بریزیدست به معنای ریخته است به کار رفته است اما گویا نگارنده به واسطه مشکل شخصی و تاریخی با یزید بیت را به وی منتسب کرده است!