مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۱۲

۱

بیا ساقی می ما را بگردان

بدان می این قضاها را بگردان

۲

قضا خواهی که از بالا بگردد

شراب پاک بالا را بگردان

۳

زمینی خود که باشد با غبارش

زمین و چرخ و دریا را بگردان

۴

نیندیشم دگر زین خورده سودا

بیا دریای سودا را بگردان

۵

اگر من محرم ساغر نباشم

مرا لا گیر و الا را بگردان

۶

اگر کژ رفت این دل‌ها ز مستی

دل بی‌دست و بی‌پا را بگردان

۷

شرابی ده که اندر جا نگنجم

چو فرمودی مرا جا را بگردان

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1039
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 708
عندلیب :

نظرات

user_image
منصور پویان
۱۳۹۳/۰۴/۰۴ - ۰۹:۰۸:۲۹
مختصری در مورد فهم این غزل:ای جان ِجانان بیا و ما را شراب عشق بنوشان تا احوال برآمده ما از قضا و قــَدَر ها؛ یعنی از هویت های مــَنـیـتی، عوض شود و اوضاع ِما در بطن حضور خوش گردد. ما را ازین پندار ها و خرده باور ها و از آرزومندی ها مـُبـَرا کن تا از منویـّات رهانیده شده؛ در وحدانیت هستی؛ یعنی در متن عشق لایزال مستحیل شویم.دگرباره بشوریدم و هر بند مـَنـیت بـُبریدم. من آن دیوانه بندم که زبان مرغ را می‌داند. همه تاریکی و کفرم پیدا شد چو خوردم از کوزه خیالت. بی‌تو بر افلاک چو ابر تیرهء غمناکم. بی‌تو به زندانم؛ مرا روی بگردان که سخن عشق گویم. بـُبـریده‌ ام دل خویش حالیا ز غیر؛ چه آشنا و چه هر گـُمـانـم
user_image
حمید
۱۳۹۵/۱۱/۳۰ - ۱۰:۴۲:۲۲
لطفا تصحیح بفرماییدزمینی خود که باشد با غبارش>> باغ و بارشممنون
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۸/۲۴ - ۰۲:۰۱:۱۴
شرابی دهکه اندر جا نگنجم...
user_image
زیبا روز
۱۴۰۱/۰۸/۰۱ - ۱۵:۱۰:۳۷
قضا خواهی که از بالا بگردد شراب پاک بالا را بگردان  این اندیشه خاص مولاناست ،که در برابر جبر ِعرفان نظری قد بر افراشته است . در عرفان ابن عربی عر کس مطابق با عین ثابتی که دارد ،در ازل بر او حکمی رفته است که بدبخت است یا خوشبخت .اما مولانا در این غزل می فرماید عشق می تواند آب رفته را به جوی باز گرداند
user_image
مریم هروی
۱۴۰۲/۰۵/۲۴ - ۰۳:۰۳:۱۴
ابیات 1 تا 3 در آلبوم شورانگیز (بصورت ترکیب با ابیات شماره 3، 6، 8، 9، 10 و 14 غزل شماره 1914 با مطلع اگر خواهی مرا می در هوا کن ) توسط آقایان بیژن کامکار(اجرای صحنه ای) و شهرام ناظری، به آهنگسازی حسین علیزاده خوانده شده اند.