مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۱۴

۱

اگر خواهی مرا می در هوا کن

وگر سیری ز من رفتم رها کن

۲

نیم قانع به یک جام و به صد جام

دوساله پیش تو دارم قضا کن

۳

بده می گر ننوشم بر سرم ریز

وگر نیکو نگفتم ماجرا کن

۴

من از قندم مرا گویی ترش شو

تو ماشی را بگیر و لوبیا کن

۵

سر خم را به کهگل هین مبندا

دل خم را برآور دلگشا کن

۶

مرا چون نی درآوردی به ناله

چو چنگم خوش بساز و بانوا کن

۷

اگر چه می زنی سیلیم چون دف

که آوازی خوشی داری صدا کن

۸

چو دف تسلیم کردم روی خود را

بزن سیلی و رویم را قفا کن

۹

همی‌زاید ز دف و کف یک آواز

اگر یک نیست از همشان جدا کن

۱۰

حریف آن لبی ای نی شب و روز

یکی بوسه پی ما اقتضا کن

۱۱

تو بوسه باره‌ای و جمله خواری

نگیری پند اگر گویم سخا کن

۱۲

شدی ای نی شکر ز افسون آن لب

ز لب ای نیشکر رو شکرها کن

۱۳

نه شکر است این نوای خوش که داری

نوای شکرین داری ادا کن

۱۴

خموش از ذکر نی می باش یکتا

که نی گوید که یکتا را دو تا کن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1040
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 709
عندلیب :

نظرات

user_image
مریم هروی
۱۴۰۲/۰۵/۲۴ - ۰۲:۵۶:۵۸
ابیات شماره 3، 6، 8، 9، 10 و 14 در آلبوم شورانگیز (بصورت ترکیب با ابیات 1 تا 3 غزل شماره 1912 با مطلع بیا ساقی می مارا بگردان) توسط آقایان بیژن کامکار(اجرای صحنه ای) و شهرام ناظری، به آهنگسازی حسین علیزاده خوانده شده اند.
user_image
همایون
۱۴۰۲/۰۹/۰۸ - ۰۳:۴۶:۳۹
شیرینی در درون ماست و از درون هستی می آید و از هستی ما می آید پس می و همنشین و دوست هرچه بیشتر به این شیرینی می افزاید و آهنگ و بانگ آن زیباتر و شنیدنی تر میشود  این فرهنگ جلالی است که باید هرچه بیشتر گسترش یابد