
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۹۲۶
۱
مال است و زر است مکسب تن
کسب دل دوستی فزودن
۲
بستان بیدوست هست زندان
زندان با دوست هست گلشن
۳
گر لذت دوستی نبودی
نی مرد شدی پدید نی زن
۴
خاری که به باغ دوست روید
خوشتر ز هزار سرو و سوسن
۵
بر هم دوزید عشق ما را
بی منت ریسمان و سوزن
۶
گر خانه عالم است تاریک
بگشاید عشق شصت روزن
۷
ور می ترسی ز تیر و شمشیر
جوشن گر عشق ساخت جوشن
۸
هم عشق کمال خود بگوید
دم درکش و باش مرد الکن
تصاویر و صوت


نظرات
محسن موسوی زاده