
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۹۳۵
۱
دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان
گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان
۲
از درون سو آشنا و از برون بیگانه رو
این چنین پرمهر دشمن من ندیدم در جهان
۳
چونک دلبر خشم گیرد عشق او می گویدم
عاشق ناشی مباش و رو مگردان هان و هان
۴
راست ماند تلخی دلبر به تلخی شراب
سازوار اندر مزاج و تلخ تلخ اندر زبان
۵
پیش او مردن به هر دم از شکر شیرینتر است
مرده داند این سخن را تو مپرس از زندگان
۶
شاد روزی کاین غزل را من بخوانم پیش عشق
سجدهای آرم بر زمین و جان سپارم در زمان
۷
مرغ جان را عشق گوید میل داری در قفس
مرغ گوید من تو را خواهم قفس را بردران
تصاویر و صوت


نظرات
بزرگمهر وزیری
نادر..