مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۴۵

۱

هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من

هر چه دل واله کند آن پرتو دلدار من

۲

خاک را و خاکیان را این همه جوشش ز چیست

ریخت بر روی زمین یک جرعه از خمار من

۳

هر که را افسرده دیدی عاشق کار خود است

منگر اندر کار خویش و بنگر اندر کار من

۴

در بهاران گشت ظاهر جمله اسرار زمین

چون بهار من بیاید بردمد اسرار من

۵

چون به گلزار زمین خار زمین پوشیده شد

خارخار من نماند چون دمد گلزار من

۶

هر کی بیمار خزان شد شربتی خورد از بهار

چون بهار من بخندد برجهد بیمار من

۷

چیست این باد خزانی آن دم انکار تو

چیست آن باد بهاری آن دم اقرار من

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1061
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 722
عندلیب :

نظرات

user_image
ali
۱۳۹۴/۰۵/۰۸ - ۰۹:۵۵:۳۳
از دید تسلیم و اقرار به جهان می نگریم و با فضای پزیرش این لحظه همراه شویم