مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۴۶

۱

کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من

خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من

۲

تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول

بودمی بی‌دام و بی‌خاشاک در عمان من

۳

غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود

هر کسی را ره مده ای پرده مژگان من

۴

سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق

دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من

۵

همچو ابرم روترش از غیرت شیرین خویش

روی همچون آفتابت بس بود برهان من

۶

رو مگردان یک زمان از من که تا از درد تو

چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من

۷

تا خموشم من ز گلزار تو ریحان می برم

چون بنالم عطر گیرد عالم از ریحان من

۸

من که باشم مر تو را من آنک تو نامم نهی

تو کی باشی مر مرا سلطان من سلطان من

۹

چون بپوشد جعد تو روی تو را ره گم کنم

جعد تو کفر من آمد روی تو ایمان من

۱۰

ای به جان من تو از افغان من نزدیکتر

یا فغانم از تو آید یا توی افغان من

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1062
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 722
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
حسین رستگار :
عندلیب :

نظرات

user_image
هانیه
۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۱:۲۹:۵۰
من بیت دوتا مونده به آخر، مصرع دوم رو نمیتونم با وزن ابیات قبلی بخونم.آیا نوشته درست است؟
user_image
سید مجید سادات کیائی
۱۳۹۵/۰۳/۱۷ - ۰۲:۰۰:۱۴
کلمه «کی» در مصرع دوم بیت هشتم باید «که» خوانده شود.
user_image
نقش
۱۳۹۵/۱۱/۱۱ - ۲۳:۲۴:۰۶

پاسخ به هانیه , من که باشم مرتورامن،انک ، تونامم نهی مکث قبل و بعد از انک شعر را سیال تر میکند بحق یکی از زیباترین اشعار مولاناست . بخصوص در بیت چون بپوشد جعد تو روی تورا ره گم کنم جعد تو کفر من امد روی تو ایمان من
user_image
شاهین خدام
۱۳۹۹/۰۳/۲۹ - ۰۶:۰۰:۳۵
بزرگی میگفت که مولانا هیچگاه افسوس چیزی را نخوردهاین غزل با کاشکی شروع میشود،افسوس و کاشکی مولانا کجا و افسوس من و ما کجا
user_image
مهسا
۱۳۹۹/۰۴/۰۹ - ۱۱:۳۵:۴۱
هیچکس به زیبایی مولانا با خدا عشقبازی نکرده . این غزل واقعا محشره.