مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۴۷

۱

سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من

گفت ای رخ‌های زرد و زعفرانستان من

۲

زعفرانستان خود را آب خواهم داد آب

زعفران را گل کنم از چشمه حیوان من

۳

زرد و سرخ و خار و گل در حکم و در فرمان ماست

سر منه جز بر خط فرمان من فرمان من

۴

ماه رویان جهان از حسن ما دزدند حسن

ذره‌ای دزدیده‌اند از حسن و از احسان من

۵

عاقبت آن ماه رویان کاه رویان می شوند

حال دزدان این بود در حضرت سلطان من

۶

روز شد ای خاکیان دزدیده‌ها را رد کنید

خاک را ملک از کجا حسن از کجا ای جان من

۷

شب چو شد خورشید غایب اختران لافی زنند

زهره گوید آن من دان ماه گوید آن من

۸

مشتری از کیسه زر جعفری بیرون کند

با زحل مریخ گوید خنجر بران من

۹

وان عطارد صدر گیرد که منم صدرالصدور

چرخ‌ها ملک من است و برج‌ها ارکان من

۱۰

آفتاب از سوی مشرق صبحدم لشکر کشد

گوید ای دزدان کجا رفتید اینک آن من

۱۱

زهره زهره درید و ماه را گردن شکست

شد عطارد خشک و بارد با رخ رخشان من

۱۲

کار مریخ و زحل از نور ماهم درشکست

مشتری مفلس برآمد کاه شد همیان من

۱۳

چون یکی میدان دوانید آفتاب آمد ندا

هان و هان ای بی‌ادب بیرون شو از میدان من

۱۴

آفتاب آفتابم آفتابا تو برو

در چه مغرب فرورو باش در زندان من

۱۵

وقت صبح از گور مشرق سر برآر و زنده شو

منکران حشر را آگه کن از برهان من

۱۶

عید هر کس آن مهی باشد که او قربان او است

عید تو ماه من آمد ای شده قربان من

۱۷

شمس تبریزی چو تافت از برج لاشرقیه

تاب ذات او برون شد از حد و امکان من

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1062
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 723
عندلیب :

نظرات

user_image
مهدی
۱۳۹۳/۱۱/۰۷ - ۱۰:۲۹:۳۸
«گر هزاران روز و شب فکری کنم در آسمان کی کنم ادراک او کو زین همه آگه تر است» «مهدی عامری»
user_image
کامران اسکندری
۱۳۹۹/۰۵/۱۰ - ۱۱:۱۱:۲۶
الله اکبر از تاثیر آدمها بر روی همدیگر. مولانای قبل از ملاقات با شمس کجا و مولانای بعد از ملاقات شمس.
user_image
پژمان هزپی
۱۴۰۱/۰۷/۲۶ - ۱۲:۱۰:۲۲
البته بیت «عید هر کس آن مهی باشد که او قربان اوست/عید تو ماه من آمد ای شده قربان من» از ابیات دشوار مولانا ست که حقیر آن را چنین به منظور مولانادریافته ام: هر زمانی که معشوق و ماهروی هرکس درکنارش باشد[درحقیقت]عید وجشن او ست// ای آن کسی که نزدیک من شده (ودرکنار من آمده ای)،علت وباعث شادی وعید تو هم از جانب معشوق من [ درحقیقت معشوق مشترک هردوی ما که (خدا)ست] می باشد. یا : برگشت تو به پیش من [و دوستی تو بامن]،بمنزله آمدن معشوق و ماهروی من می باشد ( با برگشت خودتوماه زیبای من شده ای)...