مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۴۸

۱

بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون

آیت انا بنیناها و انا موسعون

۲

کی شنود این بانگ را بی‌گوش ظاهر دم به دم

تایبون العابدون الحامدون السایحون

۳

نردبان حاصل کنید از ذی المعارج برروید

تعرج الروح الیه و الملایک اجمعون

۴

کی تراشد نردبان چرخ نجار خیال

ساخت معراجش ید کل الینا راجعون

۵

تا تراشیده نگردی تو به تیشه صبر و شکر

لایلقیها فرو می خوان و الاالصابرون

۶

بنگر این تیشه به دست کیست خوش تسلیم شو

چون گره مستیز با تیشه که نحن الغالبون

۷

پایه‌ای چند ار برآیی باشی اصحاب الیمین

ور رسی بر بام خود السابقون السابقون

۸

گر ز صوفی خانه گردونی ای صوفی برآ

و اندرآ اندر صف انا لنحن الصافون

۹

ور فقیری کوس تم الفقر فهو الله بزن

ور فقیهی پاک باش از انهم لا یفقهون

۱۰

گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود

پس تو چون نون و قلم پیوند با مایسطرون

۱۱

چشم شوخ سوف یبصر باش پیش از یبصرون

چو مداهن نرم سازی چیست پیش یدهنون

۱۲

چون درخت سدره بیخ آور شو از لا ریب فیه

تا نلرزد شاخ و برگت از دم ریب المنون

۱۳

بنگر آن باغ سیه گشته ز طاف طایف

مکر ایشان باغ ایشان سوخته هم نایمون

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1063
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 723
عندلیب :

نظرات

user_image
نازبانو
۱۳۹۴/۰۷/۰۷ - ۱۴:۳۵:۲۹
دریای علم و حکمت وعرفان و عشق ، مزین به واژه هـای زرین قران
user_image
ناشناس ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۹:۰۴:۴۲
آنگونه که افلاکی روایت کرده است، شمس تبریزی این نور مطلق ، این آفتاب ، این صنم گریزپا، این مه خوب خوش لقا این نگار و عقیق بی بهای جلال الدین، از کودکی به روان پریشی دچار بوده است و بی گمان همگام با بالا رفتن زاد بیماری او نیز رو به وخامت نهاده بوده است، و البته خداوند آگاه تراست.
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۹:۴۳:۱۷
بسم الله الرحمن الرحیمبیت اول، انا بنیناها و انا موسعون«ما آسمان را با قدرتی بنا کردیم که با هیچ مقیاسی توصیف و اندازه گیری نمی شود» ذاریات، آیۀ 47بیت دوم، تایبون العابدون الحامدون السایحون«توبه کنندگانند، پرستندگانند، ستایندگانند، روزه دارانند» توبة ، آیۀ 112بیت سوم، ذی المعارج: صاحب درجات / تعرج الروح الیه و الملایک اجمعون«فرشتگان و روح به سوی او بالا می روند» معارج، آیۀ 4بیت چهار، کل الینا راجعون«همه به سوی ما باز می گردند» انبیاء، آیۀ 93بیت پنجم، یلقاها الا الصابرون«پاداش خدا بهتر است و جز شکیبایان آن را نیابند»قصص، آیۀ 80بیت ششم، نحن الغالبون«ما حتما پیروزیم» شعراء، آیۀ 44بیت هفتم، السابقون السابقون«سبقت گیرندگان، پیشگامان» واقعة، آیۀ 10بیت هشتم، انا لنحن الصافون«ما همگی (برای اطاعت فرمان خداوند) به صف ایستاده ایم» صافات، آیۀ 165بیت نهم، تم الفقر فهو الله: هرگاه فقر به کمال رسید به خدا منتهی می شود.لا یفقهون«قدرت درک ندارند» توبة، آیۀ 87بیت دهم، مایسطرون (ن والقلم و ما یسطرون)«آن چه می ‏نویسند» قلم، آیۀ 1بیت یازدهم، سوف یبصر: خواهید دید / یبصرون: ببینند / مداهن: چرب زبان / یدهنون: «نرمی نمایند»قلم، آیۀ 9بیت دوازدهم، لا ریب فیه«در آن هیچ شکی نیست» بقرة، آیۀ 2ریب المنون«انتظار مرگ» طور، آیۀ 30بیت سیزدهم، هم نایمون«در خواب هستند» اعراف، آیۀ 97پوزش از پریشان درج کردن!بمنه و کرمهچهارشنبه - 8 مهر 1394، الأربعاء - 16 ذوالحجه 1436
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۹:۵۰:۳۶
ناشناسبله، الله اعلم بالصواب!حقیر متاسفانه کمی تلخ زبان هستم، البته در گنجور پیش نیامده مرتکب آن شوم، زیبنده است ادب و احترام را پیشه کنیم.مشعوف، موید باشید.
user_image
ناشناس ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۹:۵۸:۵۶
جناب خراسانیحقیر مرتکب هیچ گونه اسایه ادب یا بی احترامی نشده است. گمان می برم کسی که از کودکی خدارا میدیده و بر زیروزبر عالم علم داشته است استغفروالله از پیامبران نیز بالاتر بوده است ور نه مصداق همان است که گفته آمد.
user_image
مسعود سعیدی
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۱۰:۳۷:۴۲
جنابان ، ناشناس و ناباورخواهش میکنم سخت نگیریدغلو در ادبیات فارسی کولاک میکنداجازه دهید هرکس با عقاید خود اگر چه نادرست خوش باشدشما نیز برعقاید خود پابیندزنده و شاد باشید
user_image
ناشناس ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۱۰:۵۴:۲۶
جناب سعیدی گفتگو از اغراق شاعرانه نیست ، سخن از برخی بد آموزیهاست ، واقع گریزی ، خرافه گستری و..
user_image
مسعود سعیدی
۱۳۹۴/۰۷/۰۸ - ۱۱:۲۲:۴۴
جناب ناشناس ناشناسراست میگوییدگمان میکردم همه ی خرافات از غلو ها ناشی میشودولی گویا تعصب و خشک اندیشی هم ید طولایی داردباز هم همت والای شما که ایستاده ایداین حقیر کم جراًت ترم
user_image
جلال الدین
۱۳۹۵/۰۵/۲۶ - ۰۷:۰۲:۱۴
سلامبا تشکر از ارجاعات جناب خراسانی به قران .تفسیر این غزل شگفت انگیز به همراه آیات اشاره شده را در برنامه ی 611 گنج حضور ببینید، اگر از تلفن همراه استفاده می کنید کافیست روی نام بنده کلیک نموده و به صفحه ی مورد نظر هدایت شوید، در غیر اینصورت از گوگل کمک بگیرید.
user_image
Amirrezasorkhi
۱۳۹۷/۰۸/۱۸ - ۰۲:۵۰:۴۲
همیشه گنجور حقیر رادر یافتن سهل شرح و معانی یاری توانا بوده و دلم به گنجور گرم است .از گردانندگان این چرخ معرفت،هماره وامدار وسپاسگزارم.امیررضاسرخی
user_image
خامش
۱۳۹۹/۰۲/۰۴ - ۱۸:۳۳:۰۸
ناشناس ناشناس محترم، احتمالا نظر شما به شمس تبریزی در مورد «روان پریشی» ایشان در بعد چهارگانه عالم محسوسات، با روشنگری این چند بیت مولانا از بعد عالم مثال، لطف ضمیر ناخودآگاه شما به شمس می باشد:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانیمیان نعره‌ها بشناخت آواز مرا آن شه که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانیاشارت کرد شاهانه که جست از بند دیوانه اگر دیوانه‌ام شاها تو دیوان را سلیمانیبه پیش شاه شد پیری که بربندش به زنجیری کز این دیوانه در دیوان بس آشوب است و ویرانیشه من گفت کاین مجنون به جز زنجیر زلف من دگر زنجیر نپذیرد تو خوی او نمی‌دانیهزاران بند بردرد به سوی دست ما پرد الیناراجعون گردد که او بازی است سلطانی
user_image
۸
۱۳۹۹/۰۲/۰۵ - ۲۱:۲۰:۲۲
خامش آن بنده خدا تنها نقل قول کرده است از افلاکی
user_image
خامش
۱۳۹۹/۰۲/۰۶ - ۲۲:۰۶:۴۰
دوست عزیز 8، خواندن مناقب العارقین افلاکی را توصیه میکنم. بسیار زیباست هم در منقیه نویسی هم از نظر ادبیات فارسی.در ادامه معنی دیوانه در عرفان که عکس روان پریشی است ( بر مقام عقل باید پیر گشتن طفل را در مقام عشق بینی پیر را برنا شدن) شاید این چند بیت از حضرت مولانا مفهوم این اصل عرفانی را روشنتر کند:یار دعوی می کند، گر عاشقی دیوانه شوسرد باشد عاقلی، در حلقه دیوانگانگر درآید عاقلی، گو کار دارم راه نیستور درآید عاشقی، دستش بگیر و درکشانعیب بینی از چه خیزد؟ خیزد از عقل ملولتشنه هرگز عیب داند دید، در آب روان؟عقل منکر هیچ گونه، از نشان‌ها نگذردبی نشان رو بی‌نشان تا زخم ناید بر نشانیوسفی شو، گر تو را خامی بنخاسی بردگلشنی شو، گر تو را خاری نداند، گو مدانعیسیی شو، گر تو را خانه نباشد، گو مباشدیده‌ای شو، گرت روپوشی نماند، گو ممان
user_image
۸
۱۳۹۹/۰۲/۰۷ - ۱۰:۰۳:۳۱
گرامی نادیده خامش،" من نادیده را باور نمی توانم و شنیده را تا نیازمایم"این میدانم که دیوانه در زبان فارسی" ناهمتا ی" فرزانه است و ان کس را بدان می خوانند که از واقعیت بریده باشد و پناه به مجاز برده،و مانای " مناقیه " را در دهخدا دامهایی که استخوانپر مغز دارند یافتم نکند مقامه بوده است؟؟
user_image
خامش
۱۳۹۹/۰۲/۰۷ - ۱۰:۳۵:۵۰
8 گرامی، سپاسگزارم، درستش منقبه است، اشتباه چاپ بود. منقبه نامه از ادبیات عرفانی است و شاید بتوان بهتر گفت از ادبیات طریقتی. معنی کلمه ستودن است، و مناقب نامه ها معمولا در ستودن صفات و کرامات پایه گزارن طریقتهاست. نوشته افلاکی - مرید طریقت مولویه - هم بعد از فوت حضرت مولانا یکی از زیباترین آنهاست.
user_image
۸
۱۳۹۹/۰۲/۰۷ - ۱۲:۴۸:۰۱
خامش گرامی،سپاس برای روشنگری، در این روزگار دشوار به خویش بپردازید و تندرست و شادکام بوید
user_image
محسن جهان
۱۴۰۱/۰۲/۰۴ - ۰۵:۲۹:۴۱
تفسیر ابیات ۵ و ۶: با توجه به بخشی از آیه مبارکه ۸۰ سوره قصص("لا یلقیها الاالصابرون، پاداش خدا بهتر است و جز شکیبایان آن را نیابند") می‌فرماید: ای انسان مادامیکه با ابزار صبر و شکر صیقل داده نشدی به معرفت الهی دست نخواهی یافت. و خوب با چشم بصیرت توجه کن که چگونه بایست در مقابل حکم قضا وقدر تسلیم محض باشی. و با عنایت به بخشی از آیه مبارکه ۴۴ سوره شعرا ("نحن الغالبون، ما حتما پیروزیم") سعی بر مخالفت و لجاجت با امر خدا نکن که نهایتا شکست خواهی خورد.
user_image
محسن جهان
۱۴۰۱/۰۳/۲۹ - ۰۳:۳۸:۳۳
معانی ابیات ۱ الی ۳: با اشاره به آیات مبارکه ۴۷ سوره ذاریات، ۱۱۲ سوره توبه، ۳ و ۴ سوره معارج، مولانا در این ابیات مفاهیم زیبایی را از قرآن کریم استخراج نموده است. هر لحظه از این آسمان نیلگون ندایی بگوش می‌رسد که می‌گوید: "آسمان را قدرتمندانه بنا کردیم و ما البته وسعت دهنده ایم". و چه کسی می‌تواند بدون گوش ظاهری این ندا را لحظه به لحظه بشنود و درک کند، ودر
پاسخ جواب می‌دهد: "همان توبه‌کنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‌داران" که کنایه به مؤمنان واقعی است. به نردبان الهی چنگ زده و از آن عروج کنید که: "فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی «او» بالا می‌روند".
user_image
شاهرخ کاطمی
۱۴۰۲/۰۴/۲۷ - ۱۵:۰۴:۳۹
سلام بر همه عزیزان پن نسبت به رشته خودم تک تک سلولهای بدن را می شناسم بطور بسیار ساده پشت گشف یک لامپ برق که در مقایسه با یک خورشید یک اتم نیست نبوغ یک دانشمند را می رسانه ولی در پورد خالق این عطمت می لنکیم خدا یا هر اسمی بزارید با تمام صفات محض هست  افرادی مثل مولوی می خواهد  ما به او زنده بشویم هدف خداوندهم همینه انسان باید مثل نور پاک بشه ذهن راخاموش کن ان موقع بانک واین خرد را بگیره راه دیگه ای نداره برای حصول این درجه این بانگ راباید بشنویم تا طالع سعد داشته باشبم مولوی شمس انسان به حضور رس
user_image
م شریعتی
۱۴۰۲/۰۵/۰۷ - ۲۳:۲۰:۰۸
درباره این غزل زیبا، در شماره سیزدهم پادکست «عشق داند» مفصل صحبت شده. می‌تونید همین الان از اپلیکیشن‌های پادکست مثل «کست باکس» یا مستقیم از طریق لینک زیر گوش کنید: 👈راه آسمان