مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۵۷

۱

هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن

هست عاشق هر زمانی بیخود و شیدا شدن

۲

عاقلان از غرقه گشتن بر گریز و بر حذر

عاشقان را کار و پیشه غرقه دریا شدن

۳

عاقلان را راحت از راحت رسانیدن بود

عاشقان را ننگ باشد بند راحت‌ها شدن

۴

عاشق اندر حلقه باشد از همه تن‌ها چنانک

زیت را و آب را در یک محل تنها شدن

۵

و آنک باشد در نصیحت دادن عشاق عشق

نیست او را حاصلی جز سخره سودا شدن

۶

عشق بوی مشک دارد زان سبب رسوا بود

مشک را کی چاره باشد از چنین رسوا شدن

۷

عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درخت

سایه گرچه دور افتد بایدش آن جا شدن

۸

بر مقام عقل باید پیر گشتن طفل را

در مقام عشق بینی پیر را برنا شدن

۹

شمس تبریزی به عشقت هر کی او پستی گزید

همچو عشق تو بود در رفعت و بالا شدن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1069
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 726
عندلیب :

نظرات

user_image
سیامند syamand_ss@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۴/۲۷ - ۲۲:۰۸:۳۹
به نظر می رسد صورت صحیح بیت دوم چنین باشد:عاقلان از غرق گشتن در گریز و برحذرعاشقان را کار و پیشه غرقه ی دریا شدن
user_image
Shakiba
۱۳۹۶/۰۲/۲۳ - ۰۶:۵۰:۴۹
سلام. معنی دو بیت آخر را لطف میکنید توضیح بدهید.
user_image
مهناز ، س
۱۳۹۶/۰۲/۲۳ - ۲۰:۲۵:۴۴
گرامی شکیبابر مقام عقل باید پیر گشتن طفل رادر مقام عشق بینی پیر را برنا شدنشمس تبریزی به عشقت هر کی او پستی گزیدهمچو عشق تو بود در رفعت و بالا شدنمیگوید : وقتی سخن از عقل است هر ناپخته ای باید پخته شود ولی زمانی که بحث عشق است هر پیر پخته ای جوانی می کند در بیت دوم می گوید : ای شمس ، هر که در مقابل عشق تو سر تعظیم فرود آورد مانند عشق والای تو بلند مرتبه استمانا باشی
user_image
حمید رضا۴
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۰:۴۸:۲۲
انسان زنده همواره در حال استفاده از عقل است، یا به درستی یا به نادرستی.بدون استفاده درست از عقل، عاشق بودن ممکن نیست.
user_image
لیلا
۱۳۹۹/۰۲/۱۹ - ۲۲:۵۰:۰۶
با سلام و احتراملطفا این بیت را توضیح می فرمایید:عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درختسایه گر چه دور افتد بایدش آن جا شدنممنونم
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۲/۲۰ - ۰۰:۰۱:۱۱
گرامی لیلا عشق باشد چون درخت و عاشقان سایه درختسایه گر چه دور افتد بایدش آن جا شدنمی گوید : عاشق مانند سایه ی درختِ عشق است ، اگر ازعشق خود دور افتاد اجباراً به عشق بر می گردد.هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
user_image
محسن جهان
۱۴۰۱/۰۴/۲۹ - ۰۴:۳۶:۴۹
تفسیر بیت ۲: انسان‌های عاقل به عقل جزئی، خود را دانای کل دانسته و به جز آنچه بر آنها هویدا و ظاهر است عقیده به مکنونات و غایب از دید بشر ندارند. و لذا هیچ تلاشی برای یافتن حقیقت و غرق شدن در دریای لایزال الهی نمی‌کنند. در صورتیکه دلدادگان و سرمستان عشق باریتعالی دائما" در یاد او و فنا در فضای بیکران عشق او غوطه‌ور هستند.
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۵/۰۲ - ۰۱:۵۶:۲۰
حمیدرضا مهمترین حرف مولانا که در اغلب غزلیاتش جاری است، این است که: عقل برای سامان دادن امور معاش و ارتباطات اجتماعی است و فقطدر عالم ماده توانی دارد. امر عشق ، امری قدسی است و خارج از دنیای مادی و در دل باید آن را جستجو کرد . وسایل این حرکت هم موضوع اصلی مثنوی و دیوان کبیر است که به زبانی رمزگونه بیان نموده است.