مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۶۲

۱

یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من

بر کنار چشمه خفته در میان نسترن

۲

حلقه کرده دست بسته حوریان بر گرد او

از یکی سو لاله زار و از یکی سو یاسمن

۳

باد می زد نرم نرمک بر کنار زلف او

بوی مشک و بوی عنبر می رسید از هر شکن

۴

مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار

چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن

۵

ز اول این خواب گفتم من که هم آهسته باش

صبر کن تا باخود آیم یک زمان تو دم مزن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1071
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 728
عندلیب :

نظرات