مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۷

۱

ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا

بشنو ز آسمان‌ها حی علی الصلا

۲

درهای گلستان ز پی تو گشاده‌ایم

در خارزار چند دوی ای برهنه پا

۳

جان را من آفریدم و دردیش داده‌ام

آن کس که درد داده همو سازدش دوا

۴

قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو

کاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا

۵

باغی که برگ و شاخش گویا و زنده‌اند

باغی که جان ندارد آن نیست جان فزا

۶

ای زنده زاده چونی از گند مردگان

خود تاسه می نگیرد از این مردگان تو را

۷

هر دو جهان پر است ز حی حیات بخش

با جان پنج روزه قناعت مکن ز ما

۸

جان‌ها شمار ذره معلق همی‌زنند

هر یک چو آفتاب در افلاک کبریا

۹

ایشان چو ما ز اول خفاش بوده‌اند

خفاش شمس گشت از آن بخشش و عطا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 154
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 110
عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
نگار
۱۳۹۷/۱۱/۰۷ - ۰۲:۲۳:۳۲
در بیت آخر خفاش استعاره از چی هست ؟ دو بیت آخر رو کسی میتونه معنی کند لطفا؟
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۱/۰۷ - ۰۴:۵۲:۴۴
نگار گرامیجان‌ها شمار ذره ، معلق همی‌زنندهر یک چو آفتاب در افلاک کبریاایشان چو ما ز اول خفاش بوده‌اندخفاش شمس گشت از آن بخشش و عطاجان ما چون ذره های سرگردان است در عظمت افلاک ، چون خورشید ، که آنهم ذره ای بیش نیست.از کرم و لطف ازلی چشم ها ی ما که در تاریکی و نابینا بوده اند اکنون بینا شده اند.منظور آنست که از رحمت حق دنیای حقیقی به روی ما گشوده شدهمی گویند خفاش به علت بینایی ضعیف در تاریکی بسر می برد
user_image
امید
۱۳۹۹/۰۱/۰۴ - ۱۰:۳۳:۴۴
من بی سوادی ام کهفقط از خواندن دیوان شمس دارم لذت میبرماما اصلا غزل شماره 197 تا غزل شماره 203 به دلم نمینشینداگر بی ادبی نباشد احساس میکنم ای اشعار اصلا برای مولا نیستندبیشتر شبیه یک متن ساده نوشته شدند بهرحال من در این چند غزل لذتی ندیدم البته که درک من از فهم زیبایی این غزایات ناقص استاما نتوانستم تحیرم را بازگو نکنم همین
user_image
امید
۱۳۹۹/۰۱/۱۳ - ۰۶:۳۰:۲۵
بار دیگر غلط کردیم راهمن چون بیمار بودم دهانم تلخ بود و گمان میکردم حلوا تلخ استببخشید