مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۷۰

۱

مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن

آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن

۲

ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر

بر سر او تو عصای محو موسی وار زن

۳

عقل از بهر هوس‌ها دارداری می کند

زود چشمش را ببند و بهر او تو دار زن

۴

ور بگوید من به دانش نظم کاری می کنم

آتشی دست آور و در نظم و اندر کار زن

۵

در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک

خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن

۶

مطربا حسنت ز پرگار خرد بیرونتر است

خیمه عشرت برون از عقل و از پرگار زن

۷

تار چنگت را ز پود صرف می جانی بده

زان حراره کهنه نوبخت بر اوتار زن

۸

بر در مخدوم شمس الدین ز دیده آب زن

در همه هستی ز نار چهره او نار زن

۹

از یکی دستان او خورشید و مه را خفته کن

پس نهان زو چنگ اندر دولت بیدار زن

۱۰

عقل هشیارت قبایی دوخت بهر شمس دین

تو ز عشق او به چشم منکران مسمار زن

۱۱

بر براق عشق بنشین جانب تبریز رو

و آنگهی زانو ز بهر غمزه خون خوار زن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1077
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 731
عندلیب :

نظرات

user_image
احمد
۱۳۹۸/۰۸/۲۰ - ۲۲:۴۷:۴۳
با عرض سلام؛ در مصرع دوم، تلفظ "جرمم" به چه صورت می باشد؟ جُرمم درست است، یا جِرمم؟
user_image
کعبه
۱۴۰۰/۰۹/۲۶ - ۰۰:۱۸:۵۶
با سلام به نظرم جرم به معنی گناه درست باشد