مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۷۴

۱

ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین

ناله من گوش دار و درد حال من ببین

۲

از میان صد بلا من سوی تو بگریختم

دست رحمت بر سرم نه یا بجنبان آستین

۳

یا روان کن آب رحمت آتش غم را بکش

یا خلاصم ده چو عیسی از جهان آتشین

۴

یا مراد من بده یا فارغم کن از مراد

وعده فردا رها کن یا چنان کن یا چنین

۵

یا در انافتحنا برگشا تا بنگرم

صد هزاران گلستان و صد هزاران یاسمین

۶

یا ز الم نشرح روان کن چارجو در سینه‌ام

جوی آب و جوی خمر و جوی شیر و انگبین

۷

ای سنایی رو مدد خواه از روان مصطفی

مصطفی ما جاء الا رحمة للعالمین

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1080
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 733
عندلیب :

نظرات

user_image
منصور قربانی
۱۳۹۷/۱۱/۰۵ - ۱۴:۱۹:۲۳
اعتقادبراینست که مولانا از سنائی تاثیر پذیرفته و نسبت شاگرد واستادی نسبت به او دارد .
user_image
همایون
۱۳۹۹/۰۴/۲۹ - ۲۳:۱۲:۰۳
از غزل های پیش از ملاقات شمس است ولی نکات بسیار مهمی درخود داردبیشک جلال دین عیسی را بسیار خوب می شناخته است و علاقه عظیمی به او دارد بطوریکه پیامبر محبوب او بوده است در عین حال که فردی مسلمان است و هویت اسلامی دارد ولی بطور آشکار هوادار مسیح است در این غزل کاملن خود را آشکار میکنداز خدا میخواهد که سرنوشتی چون عیسی به او بدهد زیرا رحمتی در کار خداو جهان نمی بیند همچون عیسی که چاره خود را در آشتی با تقدیر از راه عشق می بیند بجای آشتی با خودو کنار آمدن با وعده فردا وآنچه در قران وعده داده شده را همینجا طلب میکند و خود را چون بچه و یک مؤمن ساده گول نمی زندو مصطفی را به سنایی که پیامبر برگزیده اوست حواله میدهد و در این راه با شهامت ناشی از پاکی و عشق سخن میگوید چون بیش از ایمان خود به عشق خود باور دارد در نتیجه نیازی به هیچ صلاح و ظاهری ندارد چون به نیرو و اصالت عشق پی برده است اینگونه است که با شمس آنگونه جفت میشود و آفرینشی پیامبرگونه پدید می آورد که از دست هیچ مؤمن دینداری بر نمی آید و توصیه شمس بخوبی برای او کارآمد میشود که دوست دار واقعی محمد کسی است که متابعت محمد کند و متابعت حقیقی یعنی خودت محمد شوی نه دنبال روعیسی میگفت من راهم یعنی تو هم راهی نه آنکه راه مرا بروی بلکه راه خودت را برو