مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۷۷

۱

در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن

تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن

۲

چونک هست او کل کل صافی صافی کمال

وصف او چون نوبهار و وصف اجزا یاسمن

۳

هر یکی نوعی گلی و هر یکی نوعی ثمر

او چو سرمجموع باغ و جان جان صد چمن

۴

چون ستودی باغ را پس جمله را بستوده‌ای

چون ستودی حق را داخل شود نقش وثن

۵

ور وثن را مدح گویی نیست داخل حسن حق

گرچه هم می بازگردد آن به خالق فاعلمن

۶

لیک باقی وصف‌ها بستوده باشی جزو در

شمس حق و دین چو دریا کی شود داخل بدن

۷

حق همی‌گوید منم هش دار ای کوته نظر

شمس حق و دین بهانه‌ست اندر این برداشتن

۸

هر چه تو با فخر تبریز آوری بی‌خردگی

آن به عین ذات من تو کرده‌ای ای ممتحن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1082
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 734
عندلیب :

نظرات

user_image
همایون
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۲۰:۱۷:۴۵
چند غزلی هستند که ستودن شمس و اهمیت این ستایش و چند و چون آن را در مکتب عشق جلال دین بیان می‌‌کندو از چند جنبه مورد نگرش قرار می‌‌گیردخود شمس و اهمیت و صفا و بزرگی او، رابطه او و تاثیر او بر جلال دین، اهمیت شمس در شناخت حق و یگانگی در هستی‌ و اینکه در انسان است که جزو و کلّ به هم پیوند میخورد و در هیچ چیز دیگری این ویژگی‌ روی نمی دهد