
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۹۸۱
۱
مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن
۲
نام شمس الدین به گوشت بهتر است از جسم و جان
نام شمس الدین چو شمع و جان بنده چون لگن
۳
مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو
بر تن چون جان او بنواز تن تن تن تنن
۴
تا شود این نقش تو رقصان به سوی آسمان
تا شود این جان پاکت پرده سوز و گام زن
۵
شمس دین و شمس دین و شمس دین می گوی و بس
تا ببینی مردگان رقصان شده اندر کفن
۶
مطربا گرچه نیی عاشق مشو از ما ملول
عشق شمس الدین کند مر جانت را چون یاسمن
۷
لالهها دستک زنان و یاسمین رقصان شده
سوسنک مستک شده گوید که باشد خود سمن
۸
خارها خندان شده بر گل بجسته برتری
سنگها باجان شده با لعل گوید ما و من
۹
ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصفه
ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن
تصاویر و صوت


نظرات
رامین خاوری
میلادی رومی
گمنام
مهناز ، س
بابک چندم
بابک چندم
مهناز ، س
شهرام بنازاده
شهلا
سعید م
علی
نورالله
سیاووش