مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۹۶

۱

چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان

چه خیالات دگر مست درآید به میان

۲

گرد بر گرد خیالش همه در رقص شوند

وان خیال چو مه تو به میان چرخ زنان

۳

هر خیالی که در آن دم به تو آسیب زند

همچو آیینه ز خورشید برآید لمعان

۴

سخنم مست شود از صفتی و صد بار

از زبانم به دلم آید و از دل به زبان

۵

سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست

همه بر همدگر افتاده و در هم نگران

۶

همه بر همدگر از بس که بمالند دهن

آن خیالات به هم درشکند او ز فغان

۷

همه چون دانه انگور و دلم چون چرش است

همه چون برگ گلاب و دل من همچو دکان

۸

ز صلاح دل و دین زر برم و زر کوبم

تا مفرح شود آن را که بود دیده جان

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1093
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 741
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
مریم جوزی :
عندلیب :

نظرات

user_image
امیرحسین وفایی
۱۳۹۱/۱۲/۰۴ - ۰۶:۲۳:۱۰
در بیت پنجم به جای خیالات وازه ی صفتهای زیباتره.صفتهای تو مست.پیشنهاد میکنم به اهنگ این شعر که استاد شهرام ناظری در آلبوم شعر و عرفان خوندن گوش بدید.واقعا زیباست.
user_image
امیرحسین وفایی
۱۳۹۱/۱۲/۰۴ - ۰۶:۲۵:۴۱
در انتهای بیت اول زمیان درست استدر ابتدای مصرع دوم بیت پنجم همه در همدگر درست است.
user_image
حمزه
۱۳۹۸/۰۶/۱۶ - ۱۶:۰۷:۱۵
در بیت هفتم باید مصرع اول این گونه باشد:همه چون دانه انگور و دلم چون چرخشت
user_image
حمید عبداللهی
۱۴۰۱/۰۴/۲۲ - ۱۱:۳۱:۱۸
شگفت انگیزترین شاعر بشریت!