مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۹۹۸

۱

به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن

به خدا که ز تو آموخت کمر بندیدن

۲

به خدا چرخ همان دید که من دیدستم

ور نه دیدی ز چه بودیش به سر گردیدن

۳

گفتم ای نی تو چنین زار چرا می نالی

گفت خوردم دم او شرط بود نالیدن

۴

گفتم ای ماه نو این جمله گداز تو ز چیست

گفت کاهش دهدم فایده بالیدن

۵

فایده زفت شدن در کمی و کاستن است

از پی خرج بود مکسبه‌ها ورزیدن

۶

پر پروانه پی درک تف شمع بود

چونک آن یافت نخواهد پر و دریازیدن

۷

در فنا جلوه شود فایده هستی‌ها

پس نباید ز بلا گریه و درچغزیدن

۸

پس خمش باش همی‌خور ز کمان‌هاش خدنگ

چون هنر در کمیت خواهد افزاییدن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1094
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 742
عندلیب :

نظرات