
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۰۰۷
۱
شاه ما باری برای کاهلان
گنج میبخشد به هر دم رایگان
۲
الصلا یاران به سوی تخت شاه
گنج بیرنج است و سود بیزیان
۳
چشم دل داند چه دید از کحل او
نور و رحمت تا به هفتم آسمان
۴
خود چه باشد پیش او هفت آسمان
بر مثال هفت پایه نردبان
۵
ای به صورت خردتر از ذرهای
وی به معنی تو جهان اندر جهان
۶
ای خمیده چون کمان از غم ببین
صد هزاران صف شکسته زین کمان
۷
در نشان جویی تو گشته چارچشم
وآنگه اندر کنج چشمت صد نشان
۸
هر نشانی چون رقیب نیکخواه
میبرندت تا به حضرت کشکشان
تصاویر و صوت


نظرات