
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۰۱۸
۱
مرغ خانه با هما پروا مکن
پر نداری نیت صحرا مکن
۲
چون سمندر در دل آتش مرو
ور مری، تو خویش را رسوا مکن
۳
درزیا، آهنگری کار تو نیست
تو ندانی فعل، آتشها مکن
۴
اول از آهنگران تعلیم گیر
ور نه بیتعلیم، تو، آن را مکن
۵
چون نهای بحری به بحر اندر مشو
قصد موج و غره دریا مکن
۶
ور کنی پس گوشه کشتی بگیر
دست خود را تو ز کشتی وا مکن
۷
گر بیفتی هم در آن کشتی بیفت
تکیه تو بر پنجه و بر پا مکن
۸
چرخ خواهی؟ صحبت عیسی گزین
ور نه قصد گنبد خضرا مکن
۹
میوه خامی، مقیم شاخ باش
بیمعانی ترک این اسما مکن
۱۰
شمس تبریزی مقیم حضرت است
تو مقام خویش جز آن جا مکن
تصاویر و صوت


نظرات
طوطی
ک. ز "راهی"
ک. ز "راهی"
فرشته
..