
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۰۲۶
۱
به شکرخنده ببردی دل من
بشکن شکر دل را مشکن
۲
دل ما را که ز جا برکندی
به تو آمد پر و بالش بمکن
۳
بنگر تا به چه لطفش بردی
رحم کن هر نفسش زخم مزن
۴
جانم اندر پی دل میآید
چه کند بیتو در این قالب تن
۵
بیتو دل را نبود برگ جهان
بیتو گل را نبود برگ چمن
۶
هین چرا بند شکستی خاموش
یا مگر نیست تو را بند دهن
تصاویر و صوت


نظرات