مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۰۳۹

۱

رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن

تَرک من خراب شب‌گرد مبتلا کن

۲

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن

۳

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن

۴

ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده

بر آب دیدهٔ ما، صد جای آسیا کن

۵

خیره‌کُشی است ما را، دارد دلی چو خارا

بُکْشد، کسش نگوید، تدبیر خون‌بها کن

۶

بر شاه خوب‌رویان، واجب وفا نباشد

ای زردروی عاشق، تو صبر کن وفا کن

۷

دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم، کاین درد را دوا کن

۸

در خواب دوش پیری، در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن

۹

گر اژدهاست بر ره، عشقی است چون زمرّد

از برقِ این زمرّد هین دفع اژدها کن

۱۰

بس کن که بی‌خودم من، ور تو هنرفزایی

تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1116
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 754
زهرا بهمنی :
فاطمه زندی :
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :
محمدرضاکاکائی :

نظرات

user_image
علی اصغر آقاجانی
۱۳۸۷/۰۱/۲۴ - ۰۷:۰۳:۵۰
این شعر را حضرت مولانا به هنگام مرگ و در بالین بیماری گفته است. قابل ذکر است که این آخرین غزل ویا در واقع آخرین شعر مولانا می باشد.
user_image
رویا زلقی
۱۳۸۹/۰۹/۲۱ - ۰۸:۴۰:۳۰
با سلام یک بیت مانده به آخرگر اژدهاست بر ره عشق است چون زمردعشق درست است نه عشقی
پاسخ: با تشکر، دوستانی که به تصحیح فروزانفر دسترسی دارند ما را از ضبط این بیت در آن تصحیح آگاه کنند.
user_image
امیر
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ - ۱۵:۲۸:۴۱
دردی است غیر مردن ( کان ) را دوا نباشد که بر متن ( آن ) را دوا نباشد ترجیح دارد و با مصرع بعدی نیز ( کاین ) همخوانی دارد . با سپاس
user_image
علیرضا
۱۳۹۰/۱۰/۱۲ - ۰۲:۵۴:۲۷
بنظر من بهتر است در مصراع دوم از اولین بیت کلمه "شبگرد" سر هم نوشته شود .همچنین مصراع دوم بیت " گر اژدهاست ... باید به این صورت باشد : " از برق آن زمرد هین دفع اژدها کن"البته در مصراع اولش هم عشق درست است نه عشقی که دوستمان اشاره داشتند.یا حق
user_image
مهرآیین
۱۳۹۱/۰۴/۲۲ - ۱۳:۱۰:۵۹
بیت مورد بحث در نسخه ی استاد فروزانفر اینگونه است :« گر اژدهاست بر ره ، عشقی است چون زمرداز برق این زمرد ، هین دفع اژدها کن »___________________________
user_image
جواد
۱۳۹۱/۰۹/۰۱ - ۱۱:۱۱:۱۴
از برق این زِمرّد هین دفع اژدها کن
user_image
محمد
۱۳۹۱/۰۹/۲۵ - ۱۶:۰۱:۲۷
در بیت 4 مصراع 2 سد جای آسیا کن صحیح است
user_image
شمس
۱۳۹۲/۰۴/۰۴ - ۰۹:۳۰:۴۰
این شعر شاهکار مولاناست و ایراد گرفتن از آن روا نیست
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۴ - ۱۳:۴۴:۱۰
شاهکار است اما خرده گرفتن ازاد است بی ادبی کردن نه
user_image
اشکان
۱۳۹۳/۰۳/۰۹ - ۱۵:۱۸:۳۵
سلام چرا مدیران محترم سایت به وسیله این حاشیه ها متن را اصلاح نمی کنند؟ مثلا در مورد (هین دفع اژدها کن)
user_image
محمد عزیزی
۱۳۹۳/۰۶/۲۷ - ۰۴:۰۵:۰۷
منظور از تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن چیست؟
user_image
سامان
۱۳۹۳/۰۸/۱۷ - ۱۷:۳۶:۲۱
در مصرع دوم بیت چهارم " صد جایْ " درست است ( با سکون ی ) و منظور صد آسیای آبی است که منعطف به آب دیده است .
user_image
فرشید
۱۳۹۳/۰۹/۱۳ - ۱۳:۱۰:۵۸
این چکامه با صدای استاد شجریان خوش رنگتره
user_image
آرش
۱۳۹۳/۱۰/۱۰ - ۱۰:۲۰:۳۴
سلاممصرع دوم از بیت دوم نباید به این شکل باشه؟خواهی برو ببخشا خواهی بیا جفا کنبا توجه به بیت اول و سوم میگم!
user_image
قربان یاقوتی
۱۳۹۳/۱۰/۲۸ - ۰۲:۲۵:۵۴
در بیت 4مصراع2 یکی ازدوستان فرموده بودند سد جای آسیاکن بنظر بنده صد جای آسیا کن درست است یعنی بااشک ما میشود 100 آسیاب کارکند
user_image
امیدی
۱۳۹۳/۱۱/۱۳ - ۱۰:۵۲:۱۰
از برق این زِمرّد هین دفع اژدها کن
user_image
فرزان
۱۳۹۳/۱۲/۰۸ - ۰۵:۵۷:۲۶
سلامبا پوزش از بزرگواران در نسخه ای ، این مصرع را خواندم:"با" آب دیده ما ، صد جای ، آسیا کنبا تشکر
user_image
حسین
۱۳۹۴/۰۱/۱۳ - ۱۲:۳۶:۱۸
دربیت سوم مصرع پنجم اینگونه صحیح تر است:از من گریز یارا اندر بلا نیفتی
user_image
روحی
۱۳۹۴/۰۲/۲۷ - ۰۶:۰۵:۲۴
با سلام لطفا" فرزانه ای بگوید مصرع دوم از بیت پنجم چگونه خوانده می شود.
user_image
فرید.ج
۱۳۹۴/۰۳/۱۱ - ۱۳:۵۰:۳۲
در جواب خانم/آقا ی روحی اینگونه خوانده می شود:بُکشَد،کَسَش نگوید تدبیر خونبها کُن
user_image
فرزانه
۱۳۹۴/۰۴/۰۹ - ۰۹:۵۱:۵۲
عرض ادب دوستان.گرامی لطفا در مورد مصرع پایانی توضیح دهید. سپاسگزارم
user_image
فرزانه
۱۳۹۴/۰۴/۱۲ - ۱۳:۱۹:۰۷
عرض ادب دوستان گرامیدر مورد مصرع پایانی غزل، استاد بزرگوار و والااندیش، جناب آقای بهرام باعزت چنین توضیح دادند.:"سوالی که در مورد بیت آخر سروده ی فوق کرده اید چندان بغرنج نیست در واقع حضرت مولانا به تاریخ زندگی ابوعلی سینا که فیلسوف و شاعر نیز است اشاره کرده و از این روزنه به ابوالعلا معری که او نییز فیلسوف و شاعری نابیناست و تقریبا هم دوره با ایشان است و شخصی فوق العاده نهیلیسم و پوچ گراست طعنه وارد می کند. البته بد نیست به مقایسه ی ابوالعلا معری با خیام نیز که استاد دینانی در کتاب هستی و مستی اشاره کرده است نگاهی بندازید. در این کتاب اشاره شده که خیام به عنوان فیلسوف، خواستار این است که حالا که وارد جهان شده ایم چرا باید آن را ترک کنیم در حالی که ابوالعلا معری می گوید اصلا آمدنمان اشتباه بوده است. فکر می کنم همین مقایسه در تفسیر بیت آخر این غزل زیبا مفید به فایده باشد. به یقین می دانید که این غزل از سروده های آخرین مولاناست و به پسرش که در بالینش بوده و پدرش را به زندگی متوجه می ساخته گفته است. "
user_image
آزادی
۱۳۹۴/۰۴/۳۱ - ۰۲:۰۳:۲۵
شعر استاد شفیعی کدکنی :صبح آمده ست برخیز بانگ خروس گویدوینخواب و خستگی را در شط شب رها کن مستان نیم شب را رندان تشنه لب را بار دگر به فریاد در کوچه ها صدا کنخواب دریچه ها را با نعره ی سنگ بشکنبار دگر به شادی دروازه های شب را رو بر سپیده وا کن بانگ خروس گوید فریاد شوق بفکنزندان واژه ها را دیوار و باره بشکنو آوازعاشقان را مهمان کوچه ها کنزین بر نسیم بگذارتا بگذری از این بحروز آن دو روزن صبح در کوچه باغ مستیباران صبحدم را بر شاخه ی اقاقی آیینه ی خدا کنبنگر جوانه ها را آن ارجمند ها راکان تار و پود چرکینباغ عقیم دیروزاینک جوانهآوردبنگر به نسترن ها بر شانه های دیوار خواب بنفشگان را با نغمه ای در آمیز و اشراق صبحدم رادر شعر جویباراناز بودن و سرودن تفسیری آشنا کنبیداری زمان را با من بخوان به فریاد ور مرد خواب و خفتی رو سر بنه بهبالین تنها مرا رها کن
user_image
علیرضا
۱۳۹۴/۱۲/۱۳ - ۰۸:۳۶:۰۳
وای چه غم عجیبی تو این شعر هست
user_image
خواهش میکنم
۱۳۹۵/۰۳/۰۵ - ۱۴:۵۳:۱۴
ممکنه در حاشیه ها دوستان بجای این همه ایراد گیری از ظاهر کلمات و اشعار درباره معانی اظهار نظر کنید
user_image
حمید سامانی
۱۳۹۵/۰۳/۰۶ - ۱۵:۲۶:۵۰
دوستان نظرهای مختلفی نوشته اندبزرگترین مشکل املا و نگارش صحیح و دانستن معنای درست کلمات است که قسمت بزرگی از نقدها را در بر میگیردهمگی میدانیم که متأسفانه فرهنگ امانت شعر و پرهیز از تحریف در کار نیست به عمد و یا به میل و سلیقه خود و در موردی از نادانی اشعار شاعران تغییر پیدا میکنند و با اشتباه دست به دست میگردند با این وصف ابتدا بایستی خوب به معانی مختلف کلمات توجه کرد و معنای مجاز و صحیح را در نظر گرفت در این صورت تفهیم و تفسیر شعر به مراتب دقیقتر و لذت بخشتر میشودبا این همه انتظار میرود که دست اندرکاران تارنمای گنجور در نوشتن اشعار دقت بیشتری به خرج دهند که بازدید کنندگان مشتاق چیزی را به دلیل سهل انگاری دیگران اشتباه یاد نگیرندخیره کشی است ما را دارد دلی چو خارادر این مصراع خیره کشیست صحیح است نه خیره کشی است همینطور دردردی است غیر مردن آن را دوا نباشددردیست صحیح است دوستی ایراد غلطی گرفته است, در مصراع دوم بیت چهارم صد صحیح است نه سددر بیت یکی به آخر مانده گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمردعشق صحیح است و حرف "ی" اضافه است و احتیاج به مکث بعد از ره است به این صورت گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرددر بیت آخرتاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کنبوالعلا به معنای فرد احمق و نادان است و احتمالا اشاره به ابوالعلا معری که خانم فرزانه توضیح داده اند و مفهوم مصراع بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی ساده است و آشکارمفهوم مصراع آخر چنین است که از ابوعلی سینای دانشمند بگویید و صحبت کنید که درس عبرتی برای افراد نادان باشد درود بر تمامی دوستداران ادبیات فارسی
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۳/۰۷ - ۰۴:۳۵:۵۱
جناب شمس، داستان سه علت مشروحه زیر کمی گنگ است ، به سه دلیل زیر : اول نسخه چاپ سنگی نیکلسو ن که همواره به آن استناد می فرمایید، وحی منزل نیستدوم میشود برای بخشودن و هم ( بخشیدن ) رفت یا آمد، ( بخشای ریشه بخشودن است )سوم در باب پسر کوچکشان سلطان ولد، گیرم پدر تو بود فا ضل، چند بیت نمونه ای که سرکار آورده ایدگواهی روشن است بر اینکه وی از فضل پدرحتا دختر بخشی به ارث بنبرده است.!! حقیر نیز "نطقش زین سپس دیگر بخفت" !!
user_image
مهدی
۱۳۹۵/۰۴/۱۲ - ۰۳:۳۶:۳۵
به خلاف جناب شمس‌الحق، «سلطان ولد» فرزند ارشد مولانا بوده‌اند.
user_image
دیبا
۱۳۹۵/۰۶/۱۱ - ۰۷:۰۴:۵۵
تو بیت چهارم ((سد)) به نظر درستتر میاد تا ((صد)).
user_image
کمند
۱۳۹۵/۰۹/۲۹ - ۰۲:۵۴:۰۱
درود و خسته نباشید..ایکاش بجای این نظریات ضد و نقیض که.در بعضی موارد اطمینانی هم بهش نیست.. مختصرتوضیحی درمورد ابیات و کل شعرداده میشد تا معنای کلی بیت در ذهن ماندگارشه اینکه دراین حاشیه ازهردری و هرنظری مویند بعد ازخارج شدن ازاین صفحه چیز واضحی در ذهن نمیمونه و حیف این غزل زیبا نیست که معنی و تفسیر نشه توسط یکی ازاساتید!!!
user_image
کمند
۱۳۹۵/۰۹/۲۹ - ۰۲:۵۵:۴۴
درود و خسته نباشید..ایکاش بجای این نظریات ضد و نقیض که.در بعضی موارد اطمینانی هم بهش نیست.. مختصرتوضیحی درمورد ابیات و کل شعرداده میشد تا معنای کلی بیت در ذهن ماندگارشه اینکه دراین حاشیه ازهردری و هرنظری گفته میشه بعد ازخارج شدن ازاین صفحه چیز واضحی در ذهن نمیمونه و حیف این غزل زیبا نیست که معنی و تفسیر نشه توسط یکی ازاساتید!!!
user_image
مهدی
۱۳۹۵/۱۱/۲۴ - ۱۰:۴۰:۴۸
مولانا در بیت سوم این غزل زیبا از من گریز تا تو هم در بلا نیفتیبگزین ره سلامت ترک ره بلا کنبه ما توصیه میکنه که دست از منیت مان برداریم ، منیت شامل خود بزرگ بینی ، پُز دادن ها ، ادعای دانستن کردن و هر چیزی که باعث میشه که ما بخواهیم توسط اون خودمون رو به بقیه نشون بدیم و ثابت کنیم. بدنبال این منیت کینه ، خشم ، نفرت ، رنج ، حسادت و... می آید و باعث میشه ما نتوانیم با زندگی موازی بشیم و از اون لذت ببریم.این منیت سر منشا تمام بیماری های روحی و روانی و جسمانی انسانه که درصورت کوچک کردن آن ، انسان قادر است که راه سلامت رو در پیش بگیره.
user_image
محمد محمدی
۱۳۹۵/۱۲/۲۶ - ۰۲:۰۷:۴۲
این شعر در آلبوم جدید استاد همایون شجریان به اسم رگ خواب در قطعه ای به همین اسم خوانده شده
user_image
معصومه عزیزی
۱۳۹۵/۱۲/۲۹ - ۰۶:۱۱:۲۳
چه میکنه همایون خان شجریان .... بی نظیر اجرا کرده این شعر رو تو آلبوم جدیدش بییییییی نظیر
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۲۸ - ۱۵:۱۹:۴۶
آقای اشکان جانا سخن از جانب ما می گویی من هم مثل شما همیشه این موضوع برایم جای سوال و تعجب دارد .
user_image
وفایی
۱۳۹۶/۰۱/۲۸ - ۱۵:۳۷:۰۸
این همه خواننده این غزل را خوانده اند ؟!!هزاران غزل در دیوان شمس و کلیات سعدی و ....داریم ، یکی از یکی زیباتر ، آن وقت همه آمده اند و همین یک غزل را خوانده اند ؟!!پس معلوم می شود آمار خراب های شبگرد مبتلا خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم ای ناقلاها
user_image
فرز
۱۳۹۶/۰۱/۳۰ - ۰۷:۱۰:۲۰
بر آب دیده ما "سد" جای آسیا کن ،صحیح میباشد که اشاره دارد به میزان کثیر أشک که ممکن است آسیا را از جای برکند و لذا میبایست بر آن بجای سنگ آسیا ، سدی استوار کرد.
user_image
آبگینه
۱۳۹۶/۰۲/۱۵ - ۰۸:۵۵:۱۳
در تصحیح استاد فروزانفر در بیت نهم آمده: "عشقی"ست چون زمرد...
user_image
سراج
۱۳۹۶/۰۳/۰۲ - ۱۴:۵۵:۴۸
بر اساس تصحیح و طبع استاد بدیع الزمان فروزانفر در بیت نهم آمده است ،«عشقی ست چون زمرد» صحیح است
user_image
مهدی
۱۳۹۶/۰۳/۲۳ - ۰۳:۴۹:۵۱
زیباترین اجرای این آهنگ سالیان پیش توسط استاد اکبر گلپایگانی اجرا شده است:: پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
ابانداد
۱۳۹۶/۰۴/۰۸ - ۱۳:۲۴:۲۹
درود بر جناب امین کیخا و حاشیه های پر محتوایش
user_image
آبانداد
۱۳۹۶/۰۴/۰۸ - ۱۴:۴۷:۵۳
عذر میخام دوستان خانم مینا جمعه زاده هم حاشیه زیبایی نوشته بودن که ظاهرا حذف شده
user_image
سعید
۱۳۹۶/۰۴/۲۴ - ۱۳:۰۶:۳۶
1- بیت درددیست غیر مردن کانرا دوا نباشد دوجور خوانش دارد کدام درست تر است؟ یکی اینکه غیر از مرگ دردی هست که دوا ندارد یا اینکه جز مرگ هیچ دردی بی دوا نیست.؟2- استاد شجریان در آلبوم بوی باران این غزل را دو جور خوانده اند که یکی در سی دی آن انتشار یافته و دیگری که اولیست در نوار کاستش به نظرم اولی زیباتره و به حال شعر نزدیکتره.
user_image
میثم زمانیان
۱۳۹۶/۰۵/۲۰ - ۲۰:۳۷:۲۸
سلام. من تا الان این مصرع رو اینجور میخوندم: دردیست غیر مردن، آن را دوا نباشد. بخاطر همین بعضی جاها دیدم بجای کلمه ی "آنرا" ، "کانرا" به کار بردن. اما الان که توی خلوتم داشتم شعرو با دقت و آرامش میخوندم دیدم اگه جای ویرگول رو بیاریم جلوتر، مصرع اینجوری خونده میشه: "درد"ی ست، غیر مردن آن را دوا نباشد...؛ و به همین خاطر فقط "آنرا" صحیح هست. البته این نظر منه، چون فکر میکنم این بیت باید اینجوری خونده بشه چون همین تغییر جای ویرگول معنی کل بیت رو برا من تغییر داد. میخواد بگه این یه دردی هست که فقط مرگ دواشه. اما اگه اونجوری بخونیم معنیش میشه که دردی غیر از مردن هست، که دوایی نداره. امیدوارم دوستان متوجه صحبتهام شده باشن. موفق باشین
user_image
طلا
۱۳۹۶/۰۶/۱۴ - ۰۳:۵۹:۵۲
استاد هژیر مهرافروز از این شعر برای جدیدترین موزیکشون به اسم غزل آخر استفاده کردن.من با صدای روحانی و معنوی ایشون که این شعر رو همراهی کردن بسیار حظ کردم،پیشنهاد میکنم هنردوستان عزیز این موزیک رو بشنون.مانا باشید
user_image
شهاب طاهری
۱۳۹۶/۰۷/۰۶ - ۱۳:۳۸:۵۶
سلاممتن آهنگ همایون شجریان توی آلبوم رگ خواب:رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کنترک من خرابِ خرابِ خرابِ خرابِ شبگردِ مبتلا کنماییم و موج سودا، شب تا به روز تنهاخواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کنماییم و آبِ دیده، در کنج غم خزیدهبر آبِ دیدهء ما صد جای آسیا کنماییم و موج سودا، شب شب تا به روز تنهاخواهی بیا بیا بیا بیا ببخشا، خواهی برو برو برو برو جفا کنخواهی بیا بیا بیا بیا ببخشا، خواهی برو برو برو جفا کناز من گریز تا تو هم در بلا نیفتیبگزین ره سلامت ترک رهِ بلا کنبر شاهِ خوب رویان واجب وفا نباشدای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کندر خواب دوش پیری در کوی عشق دیدمبا دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کنگر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرداز برق آن زمرد هین (هِی) دفع اژدها کنرو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کنترک من خرابِ شبگردِ مبتلا کنتَرک من خرابِ شبگردِ مبتلا کنتَرک من خرابِ خرابِ خرابِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
user_image
وحید۹
۱۳۹۶/۰۸/۱۰ - ۱۵:۲۰:۲۱
ببخشید دوستان این شعر رو یه خواننده ای وسط سریال نوار زرد شبکه دو خونده هرچی دارم میگردم پیداش نکردم . اگه کسی میدونه ممنون میشم بگه .متشکرم از دوستان اهل شعر
user_image
حمید
۱۳۹۶/۱۰/۲۵ - ۰۵:۲۳:۴۲
یه خواننده دیگه هم با صدایی زیبا این شعر شاهکار رو اجرا کردن. هژیر مهر افروز در تک آهنگی به نام غزل آخر....
user_image
sharifi
۱۳۹۶/۱۲/۰۷ - ۱۲:۱۱:۵۳
شهاب طاهریپرواز همای خونده
user_image
سیامک
۱۳۹۶/۱۲/۱۲ - ۱۰:۲۴:۴۴
تصنیف زیبای این شعر را نامجو بسیار فوق العاده خواندتوصیه میکنم حتما گوش کنیداینکه یک خواننده بتواند هر بیت یک شعر را که تمام ابیاتش وحدت معنا دارند را به چندین شکل دشتی و آواز و فریاد و البته طنز بخواند، جای تحسین دارد.
user_image
بابک بامداد مهر
۱۳۹۷/۰۱/۱۴ - ۱۱:۴۲:۰۲
سلامباتشکرازدوستمان سعیدوتحسین برای دقت نظرشان؛بامعناترین شکل خوانش بیت"دردیست ،غیر مردن آن رادوانباشدپس من چگونه گویم کاین درد رادوا کن" به شکلی است که معنی القاشده این می شود؛دردی دارم که غیراز مردن دوایی آن رانباشد،بنابر این چگونه بخواهم ازتو که این درد را درمان کنی.این طریق تفسیرباسیر کلی غزل ودربسترمرگ بودن وبیت بعدی "درخواب دوش دیدم...متناسب ترست.این که بگوییم غیرازمردن هم دردیست که دوایی نداردچون کمی روی آن دردِغیرازمرگ تاکیدمی شودوماتوضیح اختصاصی در قبل وبعدنداریم که آن دردچیست کمی روال غزل را برهم می زند.شکل دیگری هم می توان آن راخواندیعنی به صورت استفهام انکاری وسوالی:دردیست غیرمردن آن را دوانباشد؟(همه دردهابه جزمردن دوا دارد) پس من چگونه گویم کاین درد(مردن)را دواکن.
user_image
بابک بامداد مهر
۱۳۹۷/۰۱/۱۴ - ۱۱:۵۸:۰۷
بادرنظرگرفتن سه شکل خواندن ومکث،و این بیت مولانا کهمرگ را دانم ولی تاکوی دوست راهی ارنزدیکتر دانی بگوعقیده مولانا این است که دردیست(هجران ازاصل) که غیرازمردن درمانی ندارد.
user_image
بابک بامداد مهر
۱۳۹۷/۰۱/۱۴ - ۱۲:۵۲:۲۱
مثل اینکه تحسین ازدقت نظر میثم زمانیانان رابایدذکرمی کردم
user_image
Yegane
۱۳۹۷/۰۱/۱۸ - ۱۲:۵۸:۲۶
دوستان باید به عرض شما برسونم که مصرع "دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد" به این صورت باید خوانده شود :دردی است، غیر مردن آن را دوا نباشداگر دقت داشته باشید حضرت مولانا در مصرع بعد می فرمایند که پس من چگونه بخوام که این درد را دوا کنی؟وقتی دردی که مولانا داشتند به غیر از مرگ دوای دیگری نداشته، پس دوای آن درد فقط مرگ بوده و این مصرع باید آنگونه خوانده شود.
user_image
نجفی
۱۳۹۷/۰۵/۰۷ - ۰۸:۱۵:۵۰
دردیست غیر، مردن،! کانرا دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کنبه نظر میرسد که از نگاه مولانا هر دردی دوایی دارد و تنها یک درد هیچ درمانی ندارد و آنهم مرگ است..منظور ار دردیست غیر یعنی ان درد دیگریست که مانند هیچ دردی نیست .پس مردن درد بی درمان است. و اکنون که مرگ دردیست سوای همه ی دردها پس من چگونه گویم که این درد را درمان کن.
user_image
نوروز
۱۳۹۷/۰۶/۳۰ - ۱۰:۵۳:۳۵
به نظر من بهترین خوانش از این شعر زیبا با صدای استاد شهرام ناظری در آلبوم صدای سخن عشق است. قطعه رو سر بنه به بالین یکی از زیباترین و معنوی ترین ساز و آوازهای ایرانی است. ترکیبی جادویی از آواز عرفانی و گیرای شهرام ناظری که به زیباترین حالت معنای شعر را ادا کرده است با تنورنوازی سید خلیل عالی نژاد.
user_image
مهدی
۱۳۹۷/۰۷/۱۵ - ۱۴:۰۷:۱۰
سه بیت آخر اشاره به این گفته از شمس دارد:یکی شکایت میکرد از اهل دنیا. گفتند دنیا لعب است و مزاح است در نظر رجال, در نظر کودکان لعب نیست, جد است, فریضه است. اکنون اگر بازی و مزاح برنمی تابی, بازی مکن و اگر برمی تابی, میزن و میخور خندان, که بازی نمک او خنده است نه گریه.دنیا گنج است و مار است. قومی با گنج بازی میکنند, قومی با مار. آنکه با مار بازی کند, به زخم او دل بباید داد, به دم زند, به سر بزند. چون به دم زند بیدار نگردی به سر زند. قومی که از این بار برگشتند و به مُهر و مِهر او مغرور نشدند, و پیرعقل را در پیش کردند, که پیر عقل نظر آن ماران زمرد است. مار اژدها صفت چون دید که پیر عقل مقدم کاروان است, زبون شد و خوار شد و سست شد. در آن آب چون نهنگی بود, زیر پای عقل پل شد, زهر اوشکر شد خار او گل شد, راهزن بود بدرقه شد, مایه ی ترس بود مایه ی امن شد.
user_image
محمد علی لطفی
۱۳۹۷/۰۷/۱۹ - ۰۹:۳۵:۲۶
با سلام و تشکر، آیا هدف از ایجاد این سایت، ایراد گیری و مطرح کردن "محفوظات"میباشد؟.چرا ظرف را چسبیده و "مظروف رها کرده ایم؟..../ای برادر تو همان اندیشه ای /مابقی تو ..../چرا مسئولین محترم رسیدگی نمیکنند؟ !
user_image
حسین
۱۳۹۷/۰۹/۱۱ - ۲۳:۳۹:۵۳
با سلام خدمت دوستان عزیز❤از اونجاییکه معتقدم هر شعر، در دنیای معنا، برای هر کسی می تونه مختص خودش تعبیر و معنا باشه، با وجودِ منابعِ ظاهرا موثق مبنی بر مخاطب بودنِ سلطان ولد (فرزند خلف مولانا) در این شعر، به هیچ وجه نمی تونم و نمی خوام بپذیرم مخاطب این شعر کسی جز شمس تبریزی بوده باشه؛ که تمام عشق این شعرِ پر از غمِ عارفانه و تک تک واژگانش برام تداعی گرِ آخرین تمناهای مولانا به شمسه؛ فارغ از اینکه هنگام سرودن، شمس در این جهان خاکی حضور داشته یا آسمانی شده!
user_image
پریسا
۱۳۹۷/۰۹/۲۶ - ۰۴:۲۰:۱۹
Yافلاکی در باب این غزل گوید:...و گویند که حضرت سلطان ولد در مرض فوت مولانا، از خدمت بی حد و رقت بسیار و بی خوابی ،به غایت ضغیف شده بود و دائم نعره ها می زد و جامه ها پاره می کرد و نوحه ها می نمود و اصلا نمی غنود. همان شب، حضرت مولانا فرمود که " بهاء الدین ! من خوشم ،برو سری بنه و قدری بیاسا!چون حضرت ولد ،سر نهاد و روانه شد ، این غزل را فرمود و چلبی حسام الدین می توشت و اشکهای خونین می ریخت...رو سر بنه به بالین ....گزیده غزلیات شمس... محمدرضا شفیعی کدکنی☘☘☘
user_image
پریسا
۱۳۹۷/۰۹/۲۶ - ۰۴:۲۵:۱۷
افلاکی در باب این غزل گوید:...و گویند که حضرت سلطان ولد در مرض فوت مولانا، از خدمت بی حد و رقت بسیار و بی خوابی ،به غایت ضغیف شده بود و دائم نعره ها می زد و جامه ها پاره می کرد و نوحه ها می نمود و اصلا نمی غنود. همان شب، حضرت مولانا فرمود که " بهاء الدین ! من خوشم ،برو سری بنه و قدری بیاسا!چون حضرت ولد ،سر نهاد و روانه شد ، این غزل را فرمود و چلبی حسام الدین می توشت و اشکهای خونین می ریخت...رو سر بنه به بالین ....گزیده غزلیات شمس... محمدرضا شفیعی کدکنی☘☘☘
user_image
پریسا
۱۳۹۷/۰۹/۲۶ - ۰۴:۳۲:۲۶
درود بر عاشقان مولانا وپویندگان راه راستی و درستیانروز روز بزرگداشت مولاناست. انیدوارم به معرفت حقیقی دست پیدا کتیم و از کلام مولانا ، به قول خودش، به عنوان نردبام آسمان بهره ببریمحسین گرامی مطلبی رو نوشتند . با احترام به علاقه و ارادت ایشون . باید عرض کنم که اگرچه بن مایه و جوهر تمام اشعار مولانا در مثنوی و غزلیات ،شور و حالی ست که حضرت شمس در دل او انداخت ، اما ... اینجا مولانا ... واقعا به پسرش می گوید رو سر بنه به بالین ... و آن پیری که در کوی عشق دید ( درخواب دوش پیری در کوی عشق دیدم... با دست اشارتم کرد که : عزم سوی ما کن ) قطعا کسی جز حضرت شمس نمی تواند باشد چون در دیار عشق ،برای مولانا ،تنها خورشبد تابان ،شمس است...و باقی ، ستارگانی که از پرتو او درخشانند...
user_image
@iKasra
۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۰۷:۳۱:۳۹
رو سر بنه ببالین تنها مرا رها کنترک من خراب شب گرد مبتلا کنماییم و موج سودا شب تا بروز تنهاخواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کناز من گریز تا تو هم در بلا نیفتیبگزین ره سلامت ترک ره بلا کنماییم و آب دیده در کنج غم خزیدهبر آب دیدهٔ ما صد جای آسیا کنخیره کُشیست ما را دارد دلی چو خارابکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کنبر شاه خوب‌رویان واجب وفا نباشدای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کندردیست غیر مردن آنرا دوا نباشدپس من چگونه گویم کین درد را دوا کندر خواب دوش پیری در کوی عشق دیدمبا دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کنگر اژدهاست بر ره عشقیست چون زمرداز برق این زمرد هین دفع اژدها کنبس کن که بیخودم من ور تو هنرفزاییتاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کنطبق چاپ دهم سال 1363کلیات شمس تبریزیبقلم بدیع‌الزمان فروزانفرچاپخانه سپهر ، تهران
user_image
حسام
۱۳۹۷/۱۱/۳۰ - ۰۴:۲۰:۳۶
درودتلاش کردم در بخش چه کسی این شعر را خوانده نام بلند استاد شجریان را اضافه کنم که در آلبوم قاصدک زیبایی این غزل را با صدای آسمانی خویش دو چندان نموده اند اما متاسفانه آلبوم قاصدک در سیاهه آثار استاد موجود نبود. چنانچه البوم مزبور با نامی دیگر به غیر از قاصدک منتشر شده و بنده بی اطلاع مانده ام عذر مرا بپذیرید و اگر نه لطف کنید و قاصدک را به اثار استاد شجریان عزیز تر از جانم اضافه بفرمایید.سپاس بیکران
user_image
حامد مدنی
۱۳۹۸/۰۱/۱۵ - ۱۹:۳۷:۱۹
سلام و احترام خواهی بیا بخشای خواهی بروجفاکندرنظر داشته باشید که شاعر درمصرع فوق اوج بخشش و اوج جفا را اشاره میکند ! امدن و بخشیدن در مقایسه با دور بودن و بخشیدن بسیار با ارزشتر است در واقع بخشش زمانی سخت است که بخشنده در کنار بخشوده باشد و ببخشد وگرنه بخشیدن از راه دور و از سر دوری و ندیدن بسیار راحت تَر است همینطور در مورد جفا میتوان گفت جفاکاری از راه دور درد بیشتری را وارد میکند و کلا جنس جفاهایی که از دور برآدمی وارد میشود بسیار دردناکتر هستند مانند حسد غیبت یا ...
user_image
سعید
۱۳۹۸/۰۱/۳۱ - ۰۴:۰۹:۴۷
دوستان پیشنهاد می کنم حتماً این شعر را با آواز استاد ناظری گوش بدهید. در آلبوم صدای سخن عشق. به نظرم بهتر خواندن ناظری دیگر معنا ندارد.
user_image
سعید
۱۳۹۸/۰۱/۳۱ - ۰۴:۱۰:۳۶
دوستان پیشنهاد می کنم حتماً این شعر را با آواز استاد ناظری گوش بدهید. در آلبوم صدای سخن عشق. به نظرم بهتر از خواندن ناظری دیگر معنا ندارد.
user_image
خالد
۱۳۹۸/۰۳/۰۳ - ۰۹:۱۰:۲۵
اجرای این شعر توسط استاد ناظری و مرحوم سید خلیل عالی نژاد بهترین اثر سنتی بوده که تا الان گوش دادم
user_image
شفیق
۱۳۹۸/۰۳/۱۸ - ۰۱:۵۱:۲۳
من سراینده ای بسیار خامم و اظهار دیدگاه خود را در این جا که استادان ارجمندی حضور دارند، زیره به کرمان بردن می دانم؛ اما دریغم آمد این بیت را از قصیده ای کم مایه که به آستان بلند سرورم، مولانا، پیشکش کرده ام این جا نیاورم: از یک چکه ز اشکش من در شگفت و غرقابدرمانده ام تو پس ساز "صد جای آسیا" را بی ادبی ام را به خردسالی ام ببخشایید.
user_image
تورج جلالی
۱۳۹۸/۰۴/۱۹ - ۰۱:۵۵:۳۳
آیا برداشت دوستان از بیت "دردی‌ست غیر مردن کان را دوا نباشد" این است که مرگ تنها دوای آن درد است ؟ یا اینکه مردن دردی است بی دوا و درد دیگری نیز هست که همچون مردن بی دواست ؟
user_image
Parviz Jafari
۱۳۹۸/۰۵/۰۸ - ۱۳:۰۶:۴۷
سلام و عرض ادبدر ارتباط با “ دردی‌ست غیر مردن کان را دوا نباشد” عاشق یک درد دارد و آن وصال است درد مولانای عاشق نیز وصل و وصال به معشوق است و در یک حالت این وصال می‌تواند رخ دهد و آن مردن واقعی و خلاصی کامل از زندان جسم است و حتی او تلاش دارد در زندگی دنیایی در عین زنده بودن بمیرد، بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید و ....و اینک لحظه وصال برای او نزدیک شده است ❤️
user_image
Roya
۱۳۹۸/۰۷/۱۲ - ۱۷:۱۸:۰۰
سلام و سپاس از همه کسانی که توضیحاتشان راهنمای درک بهتر غزل است.درباره بیت: گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرد/ با برق این زمرد، هین! دفع اژدها کنقدما اعتقاد داشتند که برق زمرد، چشم اژدها را کور می‌کند. اژدها دشواری‌های راه سلوک و طریقت است که با عشق می‌توان آن دشواری‌ها و سختی‌ها را از سر راه برداشت.
user_image
سعید
۱۳۹۸/۰۹/۱۸ - ۰۲:۴۴:۴۰
از دوستان و صاحب نظران تمنا دارم در صورت امکان برداشت و درک خود را از تمام ابیات یا حداقل از بیت اخر این شعر ذکر کنند تا دیگران هم بهره ای ببرند.
user_image
مبین
۱۳۹۸/۰۹/۲۲ - ۱۳:۳۶:۰۰
از دوستان خواهش است حاشیه های بیهوده نگذارند، وقتی نتوانند مفهوم بگیرند تصور میکنند شعر اشتباه شده مانند همین که به جای صد سد میخواهند یا به جای آن کان یا عشقی عشق. اگر کمی دقت شود به وزن شعر باز هم میشود دانست که این کلمات درست اند و معنی هم با این کلمات کامل است.
user_image
TERMEH
۱۳۹۸/۱۱/۱۱ - ۰۸:۱۴:۳۹
سلام و دروددوستان کسی اطلاع دارد که کامل ترین تفسیر برای دیوان شمس تفسیر چه کسی هست؟
user_image
محمد یگانه
۱۳۹۹/۰۱/۰۷ - ۰۶:۱۰:۵۳
دوستی که فرمودند مصرع دوم بیت پنجم چگونه خوانده می‌شود:بُکْشَدْ کَسَشْ نگوید، تدبیر خونبها کن
user_image
حسین
۱۳۹۹/۰۳/۰۶ - ۱۷:۲۶:۴۶
دکلمه احمد شاملو رو گوش می کردم، ایشان مصرع دوم بیت دوم را به صورت "خواهی برو ببخشا، خواهی بیا جفا کن" می خواند.البته حدس می زنم با توجه به روشی که شاملو در خوانش غزلهای حافظ دارد، احتمالا استناد شاملو به نسخه ها نیست و خودش اجتهاد می کند و بنا بر این که کدام معنا همخوانی و زیبایی بیشتری دارد، آن را بر می گزیند.
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۴/۱۳ - ۰۴:۱۸:۲۳
ماییم و موج سودا شب تا بروز تنهاسودا، یکی از خلط‌های چهارگانه در طب سنتی و غلبه خلط سودا در بدن باعث بروز عوارضی از جمله: لاغری، تیرگی پوست غلظت خون، مالیخولیا، سوزش دهانه معده، اشتهای کاذب و … می‌شوداما چرا در این بیت «موج» سودا بکار رفته؟
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۴/۱۳ - ۱۱:۲۶:۵۹
گرامی محمدماییم و موج سودا شب تا به روز تنهاسودا درین مصرع به مانای هوی و هوس و آرزوست ، موج هوس که خواب از چشم انسان می رباید
user_image
هیرسا
۱۳۹۹/۰۴/۱۹ - ۰۶:۱۰:۰۰
این شعر رو هم اقای حمید هیراد در تک اهنگ رها کن خوانده اند که در بخش «چه کسی این اهنگ را خوانده است »اسم ایشون ذکر نشده...ممنوناز پیگیری شما
user_image
ب - امینی
۱۳۹۹/۰۴/۲۶ - ۰۲:۵۵:۳۵
با درود و احتراماین شعر را خواننده افغانی شادروان احمد ظاهر ، بسیار زیبا خوانده است.
user_image
Mustafa Mehrabi
۱۳۹۹/۰۴/۲۷ - ۱۷:۴۰:۳۸
با اطمینان میتوان گفت این شعر زیبا را مرحوم احمد ظاهر به بهترین نحوه ممکن در قالب آهنگ سروده و شاید هیچ کسی نتواند در این زودی ها مثل احمد ظاهر برای این شعر آهنگ و کمپوز بسازد. پس لطفا اسم ایشان را هم در بخش هنرمندان اضافه کنید.
user_image
علی
۱۳۹۹/۰۶/۱۱ - ۱۶:۱۰:۰۱
گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرداز برق این زمرد هین دفع اژدها کنلطفا تصحیح کنید*
user_image
مهرداد شیخ سلیمانی
۱۳۹۹/۰۶/۱۱ - ۲۲:۲۴:۲۴
درود بی پایان ، همونطور که دوستان دیگه هم مرقوم فرمودند ، ابن غزل آخرین شعر حضرت مولاناست . بنا به گفته گروه محققین روسی که تحقیقی دقیق ، جامع و مبسوط در خصوص این غول ادبیات پارسی انجام داده‌اند : ایشان این شعر رو دو ساعت قبل از آسمانی شدنش ، خطاب به پسر بزرگش سلطان ولد _ که از بیماری پدر بسیار آشفته و پریشان و ناراحت بوده و آرام و قرار نداشته و سراسیمه ، مرتبا به بالین پدر آمده و بعد که از دیدن درد کشیدن او ، طاقتش طاق میشد ، بیرون رفته و اشک می ریخت و چون یارای دوری وی رو نداشت مجددا ، بالای سرش حاضر میشد _ در حالیکه تب چهل درجه وجودش رو به رعشه و لرز انداخته بود گفته . این گروه محقق عقیده دارند سرودن غزلی به این زیبایی و استحکام شعری و بدون غلط دستوری ، اون هم در شرایطی که ( بیماری و تب و لرز شدید ) این نخبه شکر پارسی داشته ، تنها از عهده نابغه‌ای مثل اون بر می آمده است .
user_image
امیر
۱۳۹۹/۰۶/۲۷ - ۱۲:۱۲:۱۳
من زیباترین اجرای این شعر را در نسخه با کیفیت 320 البوم قاصدک استاد شجریان شنیدم.....واقعا عالی بود و آوازی دلنشین، بشنوید که خیلی قشنگه خصوصا آن مصرع "از من گریز تا تو اندر بلا نیفتی...."
user_image
امیرعلی داودپور
۱۳۹۹/۰۷/۰۵ - ۱۱:۱۱:۱۵
در اینجا مولوی از دردی غیر مردن سخن میگوید، نه درد مردن، وزان درد چند جای دیگر هم سخن میگوید، این درد را در دیوان حافظ هم شنیده ایم و آن درد شعور است ، شعر او شعور فزونی از بهر او آورده که درد و رنجی را حس میکند. اما اژدها چیست؟ تحت اللفظی ما وجود اژدها را حاشا میکنیم، لیک مولوی خواسته و نخواسته از اژدها نام برده، اژدها چیست؟ برق زمرد چیست؟ اینها اسرار وادی معرفت است، خلاصه اگر به جاهلان و دم آنها ، به ثروتمندان و سیاستمداران و پیروان آنها بنگریم آنها از نظر معنوی اژدها هستند، واجد یک سر و دنباله آنها. برق زمرد چیست؟ کدام زمرد؟ مبارزه کنید با جهل و ستم و دروغ و جنایت و ستم به نامهای مختلف، چه دین باشد چه سیاست و چه ثروت و چه مقام و مانند آن به ابزار خودتان.از برق عشق دفع اژدها نتوانوز بحر حرف درک این دعا نتوانحرف خرد به باطن دیوان نشودوز بهر دیو صرف این معما نتوان
user_image
میر ذبیح الله تاتار
۱۳۹۹/۰۸/۲۳ - ۰۳:۲۲:۴۹
✍ شب اخیر که مریضی مولانای بلخ سخت شده بود خویشان و پیوستگان اضطراب عظیم داشتند و سلطان ولد فرزند مولانا هر دم بیتابانه به سر پدر می آمد و باز تحمل آن حالت ناکرده از اطاق بیرون میرفت و مولانای بزرگ این غزل آتشین را نظم فرمود و این آخرین غزل حضرت مولانا می باشد:رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کنترک من خرابِ شب گرد مبتلا کنماییم و موج سودا شب تا به روز تنهاخواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن اهل قونیه از کوچک و بزرگ بر جنازه مولانا حاضر شدند وعیسویان و یهودیان نیز که صلح جوی و نیک خواهی وی را آزموده بودن به همدردی اهل اسلام شیون میکردند. شیخ صدرالدین بر پیکر بیجان مولانا نماز خواند از شدت بیخودی و درد شهقه ی بیزد و از هوش برفت. جنازه مولانا را به حرمت تمام بر گرفتند در تربت مبارک مدفون ساختند و مدت چهل روز یاران و مردم قونیه تعزیت مولانا میداشتند و ناله و گریه میکردند و بر فوت آن سعادت آسمانی دریغ و حسرت میخوردند. جنات نصیب شان باد!
user_image
محسن آزموده
۱۳۹۹/۰۹/۲۷ - ۰۸:۵۵:۳۲
در اکثر روایتها از زندگی مولانا از جمله در کتاب مستطاب زندگی مولانا نوشته استاد بدیع الزمان فروزانفر(تهران نشر پارسه:1396ص154) به نقل از مناقب العارفین شمس الدین افلاکی گفته شده این آخرین غزل مولاناست که در واپسین لحظات حیات ساخته است.استاد فروزانفر در توضیح بیت "در خواب دوش پیری..."در پانویس نوشته اند که ممکن است این بیت اشاره ای به گفته جامی در نفحات الانس باشد که مولانا فرموده:"که یاران ما از این سو می کشند و مولانا شمس الدین آن جانب می خواند یا قومنا اجیبوا داعی الله ناچار رفتنی است"(همان، ص 155)
user_image
پارسا
۱۳۹۹/۱۱/۱۲ - ۱۵:۲۳:۳۴
استادان بزرگوار ممکن است شعر را معنی بفرمایید؟بی نهایت متشکرم.
user_image
امید وکیل
۱۴۰۰/۰۲/۱۰ - ۲۰:۱۲:۰۶
سقراط در آخرین لحظات مرگ خود گفت: «آه کریتون، من یک خروس به اسکولاپ بدهکارم»(در یونان بعد از رهایی از بیماری یک خروس برای اسکولاپ(خدای طب) قربانی می‌کردند.نیچه در کتاب حکمت شادان تفسیر می‌کند که سقراط مرگ را رهایی از رنج و... می‌دانست.مولانا هم در آن بیت منظورش همین می‌باشد: دردی‌ست، غیر مردن آن را دوا نباشد.مردن دوای آن درد است.
user_image
MREZA mrezabarfi@gmail.com
۱۴۰۰/۰۷/۲۵ - ۰۵:۰۰:۴۹
بنده یک نکته را در مورد بیت  گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد از برق این زمرد هین دفع اژدها کن   متوجه نمیشوم. دوستانی که میگویند باید جای عشقی عشق نوشته میشد، چرا در مصرع دوم ضمیر این استفاده شده است. این به معنای یک عشق خاص مشخص نیست؟ 
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۷/۲۵ - ۰۶:۰۰:۱۳
بلی ... ؛همین طور است دوست عزیز ...عاشق که شوی دیگر در یک گوشه به سر نخواهی برد ...آوازه آن خاک ها خاک را طی میکند ... نگارش این شعر به همین شیوه صحیح است ... همه واژگان ش نیز به جا و صحیح هست
user_image
اسماعیل بذرافشان
۱۴۰۰/۰۸/۰۱ - ۲۰:۰۵:۳۱
شاه برخودش وفا رو واجب میدونه چون پادشاهی که کریم هست توی ذاتش بخشندگی و وفا هست مثل اون شعری که گفته شده شاهان کم التفات سوی گدا کنند به قول یه پیری شاهان بسیار التفات سوی گدا کنند
user_image
اسماعیل بذرافشان
۱۴۰۰/۰۸/۰۱ - ۲۰:۰۹:۰۰
در راه عشق اگه کسی عاشق صادقی بود اون معشوق حقیقی در آخر کار عاشق رو میکشه(به اصطلاح فانی در خودش میکنه) و خودش میشود خون بهای عاشقش
user_image
Mustafa Mehrabi
۱۴۰۰/۰۹/۲۶ - ۱۴:۲۲:۵۵
این شعر را مرحوم احمد ظاهر هنرمند فقید افغانستان هم در قالب آهنگ خیلی زیبا سروده. 
user_image
تابش
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ - ۱۵:۲۸:۴۳
رو سر بنه به طاعتدر راه او فنا شوبشکن بت هوس رااز رنج و غم رها شو جهان بینی صفر و یک
user_image
مهرداد فیلی
۱۴۰۱/۰۱/۲۵ - ۲۰:۰۴:۵۰
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر.  آری شود ولیک به خون جگر شود.                                                ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن      
user_image
Mojtaba Heydari
۱۴۰۲/۰۲/۰۸ - ۰۶:۲۷:۰۸
درود...زیباترین اجرای این شعر مولانا فقط با آواز استاد اکبر گلپایگانی( پادشاه عشق و احساس) شنیدنی است،  
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۵/۱۸ - ۱۴:۳۳:۳۸
برای من این قصه افلاکی بسیار عجیب و غیر قابل باور است که این غزل آخرین غزل مولانا باشد و آن حضرت که در غزلهای زیادی از شادی و لذت وصال میگوید هنوز انگونه در حسرت رسیدن باشد!؟ و از آن گذشته فرزند چهل پنجاه ساله مولانا با مرگ پدری که مهمترین تعالیمش صبر در سختیها و اتفاقات است، اینگونه جامه بدراند و نعره بکشد ....اگر تعالیم مولانا اینقدر کم اثر بوده چه انتظاری از دیگر شاگردانش داشته است و به چه امیدی اینقدر زحمت کشیده و ..... در بیت ماقبل آخر زندگیش میگوید: گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد   ..... آیا میشود در لحظات آخر زندگی مولانا غزلی که بوی نا امیدی میدهد و آموزشهایی مقدماتی که بارها آنرا گفته، تکرار کند؟  اگر این پسر اینطور مراقبت از پدر داشته چرا در بیت دوم میگوید:  ....شب تا بروز تنها البته تعجبی ندارد که یک نفر برای نوشتن مطالب جذاب برای بعضی غزلها داستانسرایی کرده باشد، امروز هم از این داستانها برای نامداران میسرایند که دکانی بیش نیست...وشاید این هم: ...و گویند که حضرت سلطان ولد در مرض فوت مولانا، از خدمت بی حد و رقت بسیار و بی خوابی ،به غایت ضغیف شده بود و دائم نعره ها می زد و جامه ها پاره می کرد و نوحه ها می نمود و اصلا نمی غنود. همان شب، حضرت مولانا فرمود که " بهاء الدین ! من خوشم ،برو سری بنه و قدری بیاسا!.....  
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۵/۱۸ - ۱۴:۵۹:۲۰
حضرت مولانا در این غزل هیچ اشاره‌ای به بیماری و یا درد جسمانی نمیکند ولی دوستان تب ۴۰ درجه!؟ برایشان در نظر گرفته‌اند. غیر از بیت اول که میشود تفسیری نزدیک به این داستان  در نظر گرفت، هیچکدام از ابیات غزل آن داستان را تایید نمیکند و بعضا آن‌را رد میکنند. با پوزش از دوستداران افلاکی.
user_image
بزرگمهر
۱۴۰۲/۰۵/۱۹ - ۰۴:۰۱:۱۵
یک بار دیگر این غزل را بدون توجه به حکایت افلاکی بخوانید و ببینید به خودی خود چیز خاصی در این غزل هست که در خیلی از غزلهای دیگر نباشد که بیش از بیست خواننده بخواهند آن را اجرا کنند؟! 
user_image
Psychal Knight
۱۴۰۲/۱۲/۱۰ - ۰۳:۴۷:۲۳
درود به نظر من با اینکه در بیت اول به پسرشون سلطان ولد میگن که بره و استراحت کنه ولی مخاطب کلی شعر به احتمال زیاد شمس تبریزیه که تا آخرین لحظه عمرشون هم در حسرت وصال بودن و دارن به شمس میگن که اگر میخواهی بیا و ببخشا و اگر میخواهی برو جفا کن و به شمس میگن که از من فرار کن تا در بلا نیوفتی ولی ممکن هم هست تحت عنوان وصیت نامه به پسرشون یا دیگران بگن که در زندگی ره سلامت رو انتخاب کنید ولی قطعا اون درد که غیر از مردن دوایی نداره یا دردیه غیر از مردن که دوا نداره{معنی بیت هرچی که باشه در هر صورت اون درد تا زمان حیات دوا نداره} به نظرم اون درد چیزی جز عشق شمس نمیتونه باشه خود من با فرض این که نَوَد درصد اشعار و مخصوصاً اشعار عاشقانه همه خطاب به شمس هستن این غزلو خوندم  خود من به طرز عجیبی در وضعیت مولانا هستم در عشقی که وصال درش ممکن نیست و با نگاه یک عاشق این غزل رو تفسیر میکنم ممکن هم هست این غزل چون آخرین غزل ایشون بوده حالت وصیت نامه برای پسرشون و دیگران داشته باشه ایده ای ندارم ولی بازم برام غیر ممکنه که [با توجه به معانی این غزل] که این غزل مخاطبش شمس نباشه در هر صورت من خودم ترجیح میدم خطاب به خیره کش سنگ دلم این غزلو بخونم اصلا خیره کشی که دلش همانند سنگ خاراست جز شمس چه کسی می‌تونه باشه؟؟ وقتی گفتن موج سودا، من تو غزل های دیگشون سودا رو به معنی عشق دیدم همیشه احتمالا اینجاهم منظور عشق شمسه. و وقتی گفتن شب تا به روز تنها مشخصا منظورشون تنهایی روحی و دوری از شمس بوده وگرنه سلطان ولد که تو اون وضعیت تنهاشون نمیذاشت بیت ۵و ۶ هم مشخصا درمورد معشوق که شمس باشه هست بیت ۲ و ۳ و ۴ و ۷ هم به احتمال زیاد درباره شمسه پس من حدس میزنم به احتمال زیاد این غزل کلا مخاطبش شمسه البته به جز مصرع اول که همون باعث شک و تردیدم شده. باز اساتید بهتر میدونن من صرفا نظرمو گفتم با تشکر  
user_image
Mojtaba Razaq zadeh
۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۰۶:۳۱:۳۹
بر اب دیده ما صد جای اسیا کن یعنی چی؟
user_image
حمید
۱۴۰۳/۰۵/۰۹ - ۰۸:۴۱:۵۳
ماییم و موج سود ا( ما و افکار پریشان هستیم ) کی ؟ شب تا به روز تنها  خیلی ساده .چرا پیچیده میکنیم؟ همه ما تجربه افکارپریشان که نگذاشته شب راحت بخوابیم را داشته ایم
user_image
زیرو زبر
۱۴۰۳/۰۶/۱۳ - ۱۵:۱۷:۴۸
دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم، کاین درد را دوا کن   دردی است که غیر از مردن برای آن داروی دیگری نیست پس من چگونه از تو بخوام دارویی برای این درد پیدا کنیو باید دقت کنید که مولانا هیچ موقع مردن رو درد بیان نکرده و همیشه از آن به عنوان راه رهایی یاد کرده پس اینجا هم نمیشه مردن رو درد بیان کرد.