
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۰۶
۱
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ؟
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا ؟
۲
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد
گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
۳
از کف تو ای قمر باغِ دهان پرشکر
وز کف تو بیخبر با همه برگ و نوا
۴
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید
نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
۵
مرغ اگر خطبه خواند شاخ اگر گل فشاند
سبزه اگر تیز راند هیچ ندارد دوا
۶
شرب گل از ابر بود شرب دل از صبر بود
ابر حریفِ گیاه، صبر حریف صبا
۷
هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده
لیک در این میکده پای ندارند پا
۸
هر طرفیام بجو هر چه بخواهی بگو
ره نبَری تار مو تا ننمایم هدی
۹
گرم شود روی آب از تپش آفتاب
باز هَمَش آفتاب برکشد اندر علا
۱۰
بر برَدَش خرد خرد تا که ندانی چه بُرد
صاف بدزدد ز دُرد شعشعه دلربا
۱۱
زین سخن بوالعجب بستم من هر دو لب
لیک فلک جمله شب میزندت الصلا
تصاویر و صوت


نظرات
mohammad F
سیدمحمد
مهناز ، س
سید عماد رضوی
فرهاد
مهناز ، س
بشیر
علی
سیدمحمد
زهرا گودرزی
آریان
محمدباقر
مسعود.
ناشناس
مهدیه
مجید صدر
غلامحسین آتشی
مصطفی
به نام او
همایون
پریسا
ستاره
FatMe
بینام
مجتبی
فرزام