مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۰۸

۱

از جهت ره زدن راه درآرد مرا

تا به کف رهزنان بازسپارد مرا

۲

آنک زند هر دمی راه دو صد قافله

من چه زنم پیش او او به چه آرد مرا

۳

من سر و پا گم کنم دل ز جهان برکنم

گر نفسی او به لطف سر بنخارد مرا

۴

او ره خوش می‌زند رقص بر آن می‌کنم

هر دم بازی نو عشق برآرد مرا

۵

گه به فسوس او مرا گوید کنجی نشین

چونک نشینم به کنج خود به درآرد مرا

۶

ز اول امروزم او می‌بپراند چو باز

تا که چه گیرد به من بر کی گمارد مرا

۷

همت من همچو رعد نکته من همچو ابر

قطره چکد ز ابر من چون بفشارد مرا

۸

ابر من از بامداد دارد از آن بحر داد

تا که ز رعد و ز باد بر کی ببارد مرا

۹

چونک ببارد مرا یاوه ندارد مرا

در کف صد گون نبات بازگذارد مرا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 162
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 115
عندلیب :

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۶/۰۳/۲۶ - ۱۳:۱۴:۰۶
بیت ششم ((بر کی گمارد مرا )) نیاز به اصلاح شدن به (( بر که گمارد مرا )) نداره؟هم از نظر وزن هم از نظر لفظ کاربردی اون زمان درستتر بنظر میاد
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۸/۰۱ - ۰۳:۱۴:۲۱
او ره خوش می‌زند رقص بر آن می‌کنمهر دم بازی نو عشق برآرد مرا...