مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۰۸۰

۱

چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این

بلی ولیک بده اولا شراب گزین

۲

بده به خمس مبارک مرا ششم جامی

بگو بگیر و درآشام خمس با خمسین

۳

غزال خویش به من ده غزل ز من بستان

نمای چهره شعریت و شعر تازه ببین

۴

خمار شعر نگویم خمار من بشکن

بدان میی که نگنجد در آسمان و زمین

۵

ستیزه روی مرا لطف و دلبری تو کرد

وگر نه سخت ادبناک بودم و مسکین

۶

هزارساله ادب را به یک قدح ببری

خمار عشق تو نگذاشت دیده شرمین

۷

ز سایه تو جهان پر ز لیلی و مجنون

هزار ویسه بسازد هزار گون رامین

۸

وگر نه سایه نمودی جمال وحدت تو

در این جهان نه قران هست آمدی نه قرین

۹

تو آفتابی و جز تو چو سایه تابع توست

گهی رود به شمال و گهی دود به یمین

۱۰

گهی محیط جهان و گهی به کل فانی

به دست توست مسخر چو مهره تکوین

۱۱

جمال و حسن تو ساکن چو عشق ما پیچان

جبین هجر تو بی‌چین چو سفره ما پرچین

۱۲

سکون حسن عجبتر که بی‌قراری ما

و باز از این دو عجبتر چو سر کنی ز کمین

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1142
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 770
عندلیب :

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۳/۲۴ - ۰۴:۱۴:۲۶
جمال و حسن تو ساکن چو عشق ما پیچان..
user_image
شهاب الدین
۱۳۹۸/۱۰/۲۰ - ۱۲:۳۶:۴۶
....نمای چهره شعریت و شعر تازه ببینستاره شَعری یا شَعرا ستاره خیلی درخشان و پرنور ترین ستاره آسمان است در صورت فلکی کلب اکبر یا سگ بزرگ قرار دارد و نماد زیبایی می باشد