مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۰۸۱

۱

نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان

مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان

۲

بیا که آب حیاتی و بنده مستسقی

نه بنده راست ملالت نه لطف راست کران

۳

بیا که بحر معلق توی و من ماهی

میان بحرم و این بحر را کی دید میان

۴

ز بحر توست یکی قطره آب خاک آلود

که جان شده‌ست به پیش جماعتی بی‌جان

۵

بیا بیا که توی آفتاب و من ذره

به پیش شعله رویت چو ذره چرخ زنان

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1143
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 770
عندلیب :

نظرات