
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۱۰۱
۱
سیر گشتم ز نازهای خسان
کم زنم من چو روغن به لسان
۲
بعد از این شهد را نهان دارم
تا نیفتند اندر او مگسان
۳
خویش را بعد از این چنان دزدم
که نیابند مر مرا عسسان
۴
هر زمان جانب دگر تازم
بیرفیقان و صاحبان و کسان
۵
ای خدا در تو چون گریختهام
این چنین قوم را به من مرسان
تصاویر و صوت


نظرات