مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۱۱۵

۱

بازرسید آن بت زیبای من

خرمی این دم و فردای من

۲

در نظرش روشنی چشم من

در رخ او باغ و تماشای من

۳

عاقبت امر به گوشش رسید

بانگ من و نعره و هیهای من

۴

بر در من کیست که در می‌زند

جان و جهان است و تمنای من

۵

گر نزند او در من درد من

ور نکند یاد من او وای من

۶

دور مکن سایه خود از سرم

باز مکن سلسله از پای من

۷

در چه خیالی هله ای روترش

رو بر حلوایی و حلوای من

۸

هم بخور و هم کف حلوا بیار

تا که بیفزاید صفرای من

۹

ریش تو را سخت گرفته‌ست غم

چیست زبونی تو بابای من

۱۰

در زنخش کوب دو سه مشت سخت

ای نر و نرزاده و مولای من

۱۱

مشک بدرید و بینداخت دلو

غرقه آب آمد سقای من

۱۲

بانگ زدم کای کر سقا بیا

رفت و بنشنید علالای من

۱۳

آن من است او و به هر جا رود

عاقبت آید سوی صحرای من

۱۴

جوشش دریای معلق مگر

از لمع گوهر گویای من

۱۵

گوید دریا که ز کشتی بجه

دررو در آب مصفای من

۱۶

قطره به دریا چو رود در شود

قطره شود بحر به دریای من

۱۷

ترک غزل گیر و نگر در ازل

کز ازل آمد غم و سودای من

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1162
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 782
عندلیب :

نظرات

user_image
نیلوفر
۱۳۹۱/۰۱/۱۳ - ۱۴:۵۷:۱۵
عالی .....عالی.....عالی.....
user_image
علیرضا صفائی
۱۳۹۴/۰۶/۰۳ - ۰۶:۰۴:۵۳
با سلاماز اشعار نغز حضرت مولانا همین باغ تماشا است که این تصنیف زیبا به همین نام با صدای استاد حسام الدین سراج اجرا شده است
user_image
بیگانه
۱۳۹۶/۱۱/۰۹ - ۰۶:۱۳:۰۱
وای من... عالیست... عاالی...
user_image
پوریا سجادی
۱۴۰۳/۰۱/۱۸ - ۲۳:۲۳:۲۶
این شعر رو بانو‌ پریسا هم بسیار زیبا خوندن. تصنیف بت زیبا