مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۱۵۴

۱

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو

مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو

۲

با کی حریف بوده‌ای بوسه ز کی ربوده‌ای

زلف که را گشوده‌ای حلقه به حلقه مو به مو

۳

نی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنی

خفیه روی چو ماهیان حوض به حوض جو به جو

۴

راست بگو به جان تو ای دل و جانم آن تو

ای دل همچو شیشه‌ام خورده میت کدو کدو

۵

راست بگو نهان مکن پشت به عاشقان مکن

چشمه کجاست تا که من آب کشم سبو سبو

۶

در طلبم خیال تو دوش میان انجمن

می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو

۷

چون بشناخت بنده را بنده کژرونده را

گفت بیا به خانه هی چند روی تو سو به سو

۸

عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر

همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو

۹

گفتمش ای رسول جان ای سبب نزول جان

ز آنک تو خورده‌ای بده چند عتاب و گفت و گو

۱۰

گفت شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان

حلق و دهان بسوزدت بانگ زنی گلو گلو

۱۱

لقمه هر خورنده را درخور او دهد خدا

آنچ گلو بگیردت حرص مکن مجو مجو

۱۲

گفتم کو شراب جان ای دل و جان فدای آن

من نه‌ام از شتردلان تا برمم به های و هو

۱۳

حلق و گلوبریده با کو برمد از این ابا

هر کی بلنگد او از این هست مرا عدو عدو

۱۴

دست کز آن تهی بود گرچه شهنشهی بود

دست بریده‌ای بود مانده به دیر بر سمو

۱۵

خامش باش و معتمد محرم راز نیک و بد

آنک نیازمودیش راز مگو به پیش او

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1210
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 797
علی اسلامی مذهب :
حسین رستگار :
عندلیب :

نظرات

user_image
محمد
۱۳۹۱/۱۲/۱۵ - ۰۸:۳۳:۲۶
محسن چاوشی عالی
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۱۲/۲۵ - ۰۲:۰۵:۰۵
محسن که می خونه حال و هوای شعر برای شنونده ملموس تر میشه.ولی یکی از ابیات توی متن شعر شما نبود.
user_image
سپیده
۱۳۹۲/۰۲/۱۴ - ۰۰:۱۴:۱۷
فتبترک الله احسن الخالقینآفرین و صد آفرین بر حضرت مولانا...و صدهزار آفرین بر چاووشی...مردی که یاد بزرگان را به روشنی زنده کرد
user_image
mohammad
۱۳۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۳:۵۸:۰۱
ناز نفس مولانا و چاوشیلطفا کسانی که با ادبیات آشنایی دارن تفسیر این شعر رو هم بذارنممنون از همگی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۵:۴۷:۱۴
محمد این شعر را می وشتند و می رقصند گفتنی نیست قربانت بشوم برادر
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۶:۰۲:۴۸
ای جان جان جان جان
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۷:۴۵:۲۷
خفیه مصدر پنهان شدن و پوشیدگیست
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۷:۴۹:۴۷
شتر دل مانند بز دل امروزی به معنی ترسنده به کار رفته
user_image
حسین رستمانی
۱۳۹۲/۰۳/۰۶ - ۱۸:۵۶:۰۴
کار دلم به جان رسد ، کارد به استخوان رسد ...
user_image
فریبرز
۱۳۹۲/۰۳/۱۷ - ۰۶:۱۵:۵۴
صد رحمت و صد آفرین، بر شعر او؛ صدای این.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۱۷ - ۰۶:۲۰:۳۷
درود بر تو ای فریبرز با فر برز و بلندت
user_image
محمد علی
۱۳۹۲/۱۰/۰۴ - ۱۰:۲۴:۰۵
این شعر رو محسن نامجو جوری خونده که اگه گوش کنید دیگه به یاد نمیارید که کسی به نام محسن چاوشی خواننده بوده
user_image
علی
۱۳۹۲/۱۲/۱۶ - ۰۱:۱۵:۱۷
دکتر زرین کوب یکی از محقق هانیه که خیلی درباره ی مولانا اطلاعات جمع کرده...و من جایی از مقالشون ندیدم که بگن با رقص شعر میگفتناین پوشیده نیست که در دیدار با شمس تبریزی فی البداهه شعر میگفتن و میخوندن اما این هم پوشیده نیست که مولانا سال های سال از شمس دور بود
user_image
مهدی محمّدی
۱۳۹۳/۱۱/۲۸ - ۱۵:۲۰:۴۰
.. چون خمشان بی گنه، روی بر آسمان مکن ..#MCh
user_image
مهزیار حق شعار
۱۳۹۴/۰۱/۲۵ - ۰۹:۰۶:۵۱
سلام.معنی مصرع دوم این بیت چیه؟ کسی میدونه؟عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شرهمچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو
user_image
حصین
۱۳۹۴/۰۲/۰۱ - ۱۰:۱۳:۵۰
محمد علی لطفا سکوت.خودت خوب میدونی که چاوشی سالار هر چی خوانندس چه برسه به محسن نامجو و امثال اون.البته قصد بی احترامی ندارم اما چاوشی رو باید با اساتید بسیار بزرگ تاریخ موسیقی ایران مقایسه کرد که باز هم مشاهده میشه چاوشی سالاره.بالحق که هیچ کس از مادر زاده نشده و نخواهد شد که مانند چاوشی این کلمات را اینگونه ادا کند.سالار خسته ، حنجره زخمی تغزل ، پادشاه آواز:محسن چاوشی
user_image
احمد
۱۳۹۴/۰۴/۰۱ - ۲۱:۴۵:۰۵
چه حیف که صدای عرفانی فرمان که بر این شعر عرفانی تر از آن صدا نشسته کمتر شنیده شده !
user_image
نغمه
۱۳۹۴/۰۶/۱۶ - ۱۲:۰۶:۳۳
فرمان فتحعلیان این غزل رو خیلی خوب اجرا کرده.. بسیار شنیدنیه..
user_image
علی
۱۳۹۴/۰۹/۱۹ - ۱۲:۰۱:۴۲
نام علی اکبر شکارچی را سرچ کنید و کاست عاشقانه را دانلود کنید خیلی زیبا خونده تلفیق با ملودیهای لری
user_image
شاهرخ
۱۳۹۵/۰۳/۲۲ - ۰۲:۲۸:۵۵
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر..............همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو..................میگه در طول عمرمان ، دائم دیگران را قضاوت میکنیم (فلانی خوبه فلانی بده )........... روی اتفاقات اسم مورد نظر خودمون رو میگذاریم (( خیر و شر )) .......... کلا" از سیستم مقایسه روانی استفاده میکنیم .................... و در محضر زندگی و خدا این کتر از هرزگی نیست ............چون هر بار این کار رو میکنیم، خیره سری و فساد بر میانگیزیم
user_image
شاهرخ
۱۳۹۵/۰۳/۲۲ - ۰۲:۳۰:۳۴
..........و در محضر زندگی و خدا این کمتر از............
user_image
منصور بنانی
۱۳۹۶/۰۸/۱۹ - ۰۸:۰۸:۲۷
در این غزل تجربه آگاهی ورای فکر (خود متعالی) در مقابل افکار مقایسه گر، رقابت جو، غیبت کننده و اسیر خود باختگی به قضاوت ها (خود کاذب) بیان شده است.معانی لغات و ابیات: خفیه: نهان و پنهانی، مخفی. ؛ کدو و می: در قدیم در کدوی خالی و خشک شده، شراب می انداخته اند. کدو در اینجا به معنای کوزه و کدو کدو یعنی چندین کوزه. ؛ شوبه شو: شوهر به شوهر ؛ لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا : به احتمال زیاد اقتباس از آیه ششم، سوره هود است: ( و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها: هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداوند است.). شتردل: ترسو ؛ حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا: بریده باد حلق و گلوی کسی که از این آش، فراری باشد! (ابا به معنای آش است. چنان که مخفف آن در شوربا و... آمده است.) ؛ دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو: دیر صومعه معنی شده و سمو با ضمه س و م، به معنای بلندی و سکو. در جای دیگر دیر به معنای دیرگاه آمده است. کلمات کلیدی: مولوی، اصالت انسان، توهم خود، مراقبه.منابع: 1-سایت گنجور: غزل 2154 دیوان شمس اثر مولانا2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهیمنصور بنانی آدرس تلگرام پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
لیلی رابربند
۱۳۹۷/۰۲/۰۴ - ۰۴:۴۷:۴۲
منظور دوستان از رقص و سرودن اشعار همان غرق بودن حضرتش در جذبه است .حضرت مولانا اکثر اوقات از این عالم جدا و در جذبه ی نور حق مغروق بودند .صدای تق و تق بازار مسگر ها . چرخیدن و رقص حضرت که ساعتها طول کشید و ایشون رو از این عالم خارج کرد رو هم دوستان مشرف هستند
user_image
حسام بیگ مرادبیگ
۱۳۹۷/۰۴/۲۴ - ۰۲:۱۶:۳۵
با سلامسرکار لیلا خانم. چرا حرف بی ربط میزنی ؟ غرق در نور حق .....یعنی چه این خزعبلات ؟ فقط شما فهمیدی منظور از رقص مولانا چیزی هست که گفتی ، و ما تا الان فکر میکردیم مولانا باباکرم میرقصیده ! نگو غرق در جذبه نور حق بوده ..... و ما خبر نداشتیم. چرا چیزی میگید که هیچ اطلاعی از اون نداری و بی جهت فضل میفروشی. یعنی چه که مغروق در جذبه نور حق ؟ شما از کجا میدونی مولانا از این عالم خارج شد ؟ تو بلیط خروجش رو صادر کردی ؟ ساعتها رقص در بازار مسگرها و .... چرا این بزرگمرد رو اینقدر تنزل میدید ؟ ساعتها رقص .... تو براش زمان گرفتی که دیدی ساعتها باباکرم رقصید ؟ اصلا تو رو چه با این افکار عقب مونده و متحجر به مولانا ؟ غرق در جذبه ی نور حق !!!!! خدایی خودت میفهمی چی گفتی ؟ چرا اینقدر سطحی هستید؟
user_image
۸
۱۳۹۷/۰۴/۲۴ - ۱۳:۴۲:۱۹
جناب آقا مهدیداستان سماع جنابشان در بازار و به دام انداختن " زر کوب " در بسیاری از تذکره ها آمده است. این که " والس " یا تانگو " و یا بابا کرم خودمان بوده است ، به درستی نمی دانیم میبایدتان تا از اهل سماع بپرسید که شمارشان بی شمار است.و دیگر که بر لیلا نتازید و عفت کلام و حرمت قلم را پاس بدارید.
user_image
پوریا
۱۳۹۷/۰۵/۱۷ - ۰۱:۵۴:۳۶
ببخشید ولی مولانا که از ما بهترون نبوده که همین جوری برقصه و شعر بگه و تمام قافیه ها و وزن شعر درست جور در بیاد و اینقدر هم عالی بشه؟ درسته حالا رقصی بوده و سماعی ولی این درست نیست از مولانا یک بت و یک از ما بهترون بسازیم، ایشون هم انسان بوده و قطعاً ساعت ها نمیتونه فقط دور خودش بچرخه و سماع برقصه. اگه مولانا فقط میرقصیده پس چجوری به این درجه از عرفان رسیده؟ با رقص؟ اگه بارقص تانگو یا سماع یا زرکوب یا هرچی میشه به عرفان و خدا رسید پس بهتره ممنم برم رقاص شم. ما ایرانی ها کلاً داستان دوست داریم. مثلاً داستان باباطاهر عریان که میگن پرید توی استخر و به عرفان رسید. پس اگه این جوری بود تمام شیرجه زنای تاریخ عارف بودم. برادران خواهران این جماعت با دانش و علم به اینجا رسیدن به عرفان نه با رقص و نه با شیرجه و نه با چیز دیگری. نه پیامبر بودن نه معجزه گر. فقط با دانش به شناختی از خدا رسیدن. درست مثل دکتر الهی قمشه ای که عارفه. ایشون با رقص به اینجا رسیدن؟ یا شیرجه توی استخر آب یخ؟
user_image
پوریا
۱۳۹۷/۰۵/۱۷ - ۰۲:۱۷:۲۱
ببخشید اما با کی حریف بوده ای درست نیست،درستش اینه: با که حریف بوده ای بوسه ز که ربوده ای.
user_image
محمدرضا مدد
۱۳۹۷/۱۰/۲۱ - ۰۴:۱۲:۴۸
عمر تو رفت در سفر یعنی حال و روز من در تمام عمرم همش گفتم فردا اجاره خونه ام چی میشه،کارم چی میشه بچم چی میشه کاسبی ام چی میشه ،ذهن لعنتی ما همش درگیر این سفر کردنهاست از این مشکل به اون مشکل و مولانا میگه بس کن دیگه و راضی باش به اتفاقاتی که هر لحظه برات میفته.البته برا من که سخته ولی تمرین میکنم.
user_image
فرزین پرهام
۱۳۹۸/۰۶/۲۰ - ۰۰:۴۴:۲۳
@پوریاپیشاپیش از تندی و تیزی سخنم که تندروهای مذاهب بیش احساسش خواهند کرد شرمسارم، اما، باید پرسید از پوریا که مگر پیامبران چگونه بوده اند که در دیده ی شما از ما بهترانند ولی حضرت مولانا که مدعی هیچ برتری و بهتری نبوده اند، از ما بهتران نیستند و اگربپذیریم با ما مساوی تران هستند، ازخود حضرت پوریا ، بدتران و پست تران هستند؟!!!، معجزه ی آخرین پیامبر، آنکو که احتمالاً پیامبرمحبوب و مطبوع خود شما نیز باشد ، قرآنی است که معجزه است چون کسی مثالش نتواند آورد و پیامبر را از ما بهتران میدانیم چون معجزه کرده است، ای کاش میتوانستیم در طول تاریخ بشریت یک نفر دیگری که توانایی سرایش حضرت مولانا را داشته بیابیم، تنها و تنها یک نفر از میلیاردها میلیارد انسانی که تا کنون بر زمین زاده شده و مرده اند چنان که پیامبران زاده شده و مرده اند.... تا به این ترتیب ، حداقل جنگ بر سر اینکه ایشان (حضرت مولانا) به کدام کشور تعلق داشته اند میان کشورهایی که از قضا تنها دو کشور هم نیستند، پایان میگرفت.... یعنی التماس دارم که شما بیشتر پیدا کنید، اگر از این معمولیها زیاد سراغ دارید... لطفتان از جانب مردمان دوستدار ادب و ادبیات و سرایش ورقصندگی و... ساکن در سرتاسر کره زمین، به شما اطمینان میدهم که به چند هزار برابر ارزش ارج نهاده خواهد شد...
user_image
فرزین پرهام
۱۳۹۸/۰۶/۲۰ - ۰۱:۵۹:۳۴
به پوریا:درون این شعر وزین و وزن موزون چه بود؟! بجز لغات پیش پس؟ هست اگر دگر بگو دگر بگولیک مجو که جسته اند و جسته ام نبود یک نفر چو اوو بهترین و برترین هم او بود و نیست به از او جز او
user_image
مجید مریخی
۱۳۹۸/۰۷/۲۷ - ۱۶:۳۶:۴۸
به فرزین میگویم و دیگران چون پوریا و پیشینییش نیز بخوانندحال که چنین بی محابا و از سر غرور چند کلام از اینجا و آنجا خوانده بر سر دین و مذهب که پیداست ارزنی از آن آگاهی نداری میتازی می گویمت فقط در این باب و فقط در این باب اگر میخواهی بدانی سه کتاب بحر در کوزه و سر نی و پله پله تا ملاقات خدا هر سه از تالیفات محمد حسین زرینکوب در شرح احوال مولانا را بخوان تا شاید وشاید اندکی با مذهب مولانا آشنا شوی که البته پیش بگویم که بعید است چرا که اول شرط خرد ادب است که نداریتو را چه شده است و به کدامین وجود مینازی که چنین در شانی که بدان راهی نیست جز برای آنکه در وجود محض وجودی از خود نمی بیند سخن میرانی؟من و تو ودیگران چیستیم در این گوشه ی خانه در زمینی بدین فراخی که خود ذره ای است ناچیز در کهکشان و آن کهکشان از ذره ای ناچیز تر است در برابر گوشه ای خرد از پهنای آسمانی ملیاردها سال نوری افق دریافت فعلی آنست و باز خالقش فرموده تمام آن متاعی است قلیل!حال کوچکی بدین خردی در باب خلق و خالق و رسول آن خالق از کدام گوشه ی کدام ذهن اینگونه تندی میکند؟این سه کتاب بخوان و بخوان وبخوان تا بدانی
user_image
یوسف
۱۳۹۹/۰۲/۱۴ - ۰۶:۱۴:۳۹
نامجو هم در آلبوم دماوند این شعر رو خونده اونم گوش کنید هین کژ و راست
user_image
رونین
۱۳۹۹/۰۶/۰۴ - ۱۶:۳۶:۱۰
دوستان یحتمل ورژن محسن نامجوشو گوش ندادن که از محسن چاووشی میگن، آن صدا، سه تار و این اشعار، الله اکبر الله اکبر
user_image
لیلی رابربند
۱۳۹۹/۰۸/۰۳ - ۱۰:۴۲:۰۳
@مهدی حال متکلم از کلامش پیداست جناب مولانا بر خلاف دیگر شعرا درجه عرفانشون بالاتر از مرتبه ی شاعریست بله ایشون مجذوب بودند با هزاران دلیل خارج از این عالم همونطور که با خواندن اشعارشون خارج میشیم از این عالم ، نوع نگاهشون بیانگر تفکراتشون بوده ، مضاف براینکه شماهم از رقص چیزی نمی دونید و هم از ادب
user_image
لیلاج
۱۴۰۰/۰۱/۰۳ - ۱۸:۳۸:۵۹
هیچکس به زیبایی همای این شعرو نخونده.
user_image
هادی رنجبران
۱۴۰۰/۰۹/۲۹ - ۰۳:۳۲:۳۴
مولانا در این غزل، بخش از جهان¬بینی و نگرش عرفانی خود را که در جاهای دیگر به طور مستقیم و صریح بیان کرده است، از طریق ساختار غزل و با زبان رمز و اشاره بیان می¬کند. نخستین پرسشی که در خصوص این غزل به ذهن خطور می¬کند، این است که مخاطب درونی شعر کیست و گویندة شعر با چه کسی سخن می¬گوید؟ ویژگی های این مخاطب به نحوی که در غزل منعکس شده، این است که: - کژ و راست می¬رود. - دوش چیزی خورده که باعث مستی او شده است. - خانه به خانه و کو به کو می¬رود. - فرد قلاّشی است که احتمالا بدون هیچ مانع و رداعی می¬تواند بوسه از معشوق یا کسی دیگر برباید یا زلف او را بگشاید. - گوینده در طلب خیال اوست و خیال او با گوینده سخن می¬گوید - شرابی که وی خورده، شراب است که ممکن است گوینده ظرفیت خوردن آن را نداشته باشد. و اما مهمترین ویژگی او این است که - در غزل نامی از او به میان نمی¬آید. در این گونه غزلیات با مخاطبی مواجهیم که فاقد تعیّن مادّی است. در این¬جا برای سهولت بحث از وی تحت عنوان «معشوق» یاد می¬کنیم. این معشوق که در یک تحلیل نهایی همان معشوق ازلی است، فاقد تعیّن مادّی است و، امّا قادر است در همة مظاهر مادّی متجلّی شود یا به بیان دیگر هر کدام از مظاهر مادّی به نوعی جلوة اسماء و صفات او هستند.
user_image
حمید آ
۱۴۰۱/۰۲/۰۶ - ۱۵:۳۱:۳۵
در
پاسخ به دوستانی که خیلی اظهار فضل میکنن فقط همین رو عرض کنم عرفان تجربی هستش‌ تفسیری نیست تا نری تجربه نکنی فقط حرف مفته  باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن