مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۱۶۳

۱

چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو

بهشتم جان شیرین را که می‌سوزد برای تو

۲

روان از تو خجل باشد دلم را پا به گل باشد

مرا چه جای دل باشد چو دل گشته‌ست جای تو

۳

تو خورشیدی و دل در چه بتاب از چه به دل گه گه

که می‌کاهد چو ماه ای مه به عشق جان فزای تو

۴

ز خود مسم به تو زرم به خود سنگم به تو درم

کمر بستم به عشق اندر به اومید قبای تو

۵

گرفتم عشق را در بر کله بنهاده‌ام از سر

منم محتاج و می‌گویم ز بی‌خویشی دعای تو

۶

دلا از حد خود مگذر برون کن باد را از سر

به خاک کوی او بنگر ببین صد خونبهای تو

۷

اگر ریزم وگر رویم چه محتاج تو مه رویم

چو برگ کاه می‌پرم به عشق کهربای تو

۸

ایا تبریز خوش جایم ز شمس الدین به هیهایم

زنم لبیک و می‌آیم بدان کعبه لقای تو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1215
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 801
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
عندلیب :

نظرات

user_image
امید مقدسی
۱۳۹۱/۰۹/۲۸ - ۱۳:۳۷:۲۵
این شعر رو حتما باصدای علیرضا قربانی گوش کنید خیلی جالبه...
user_image
نیکی
۱۳۹۲/۱۱/۲۳ - ۱۵:۵۱:۲۰
این شعر با صدای علیرضا قربانی مسخ کننده است... مخصوصا وقتی با تمام وجود میگه: مرا چه جای دل باشد چو دل گشته ست جای تو... بی نظیره...
user_image
بهزاد
۱۳۹۲/۱۲/۲۷ - ۱۲:۴۳:۰۵
اجرای این شعر توسط گروه شمس بی نظیره. حتما ببینیدش.
user_image
حسین فلاح
۱۳۹۴/۰۲/۳۱ - ۰۴:۵۱:۴۷
فرمایش دوستان مـتین ولی: بهشتم جان شیرین را که می‌سوزد برای تو را آقای قربانی میخوانند: نهادم جان شیرین را که می‌سوزد برای تو ! *** هِـشتن یعنی فروگذاشتن بـهشتم یعنی فروگذاشتم. *** نهادم کاملن بی معنی ست. متأسفانه!